سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که دورى سفر را یاد آرد ، خود را براى آن آماده دارد . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
علیرضا بهره وران[440]
دانشجویان محترم چنانچه در زمینه انتخاب موضوع پایان نامه و همچنین مراحل تکمیل پایان نامه در رشته های مدیریتی به مشکل برخوردید و نیاز به راهنمایی و مشاوره دارید میتوانید مشکل خود را با آدرس ایمیل bahrevaran@gmail.com ویا با شماره 9147360218 0در میان بگزارید. آدرس اینستگرام @alireza_bahrevarn

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
سیستم های اطلاعاتی مدیریت[2] راهنمای تفضیلی ERP برای مبتدیان[3] نقش IT در ابعاد مختلف آموزش و پرورش[4] یادگیری سازمانی[1] کار آفرینی سازمانی[1] کایزن (بهبود مستمر)[1] نظریه سیستمی[1] نظریه شخصیت و سازمان[1] نظریه اقتضایی[1] نظریه عوامل بهداشت روانی و انگیزاننده ها[1] نظریه نقشهای مدیریتی[1] نظریه نظم در بی نظمی[1] روند تکامل مدیریت[3] مدل تعالی سازمان[1] نظریه روابط انسانی (مطالعات هاتورن)[2] مدیریت علمی[1] موج سوم[1] هنر رفتار با افراد دشوار[2] مروری بر رفتارشناسی هکرها در دنیای سایبر[1] گامهای لرزان اینترنت پرسرعت[1] نقش سیستم تلفن گویا در آژانس های مسافرتی[1] تجارت الکترونیک[2] تیر 87[1] مرداد 87[1] اولویت انتخاب بین مدیریت دانش و مهندسی مجدد در سازمان[2] پول شویی چیست[1] هوشمندی رقابتی (سازمان هوشمند)[1] صندوق بین الملل پول چیست؟[1] گوش های خود را تیز کنید[1] مدیریت زنجیره نامین[1] شرکت بولینگ[1] شرکت ماکروسافت[1] سطوح مختلف مدیریت[1] امضای دیجیتال[1] شبکه های خصوصی مجازی[1] اطلاعاتی در مورد منافع استفاده از نرم افزار مدیریت ارتباط با مشت[1] بررسی شاخص های رضایت مشتریان و ارائه راهبردهای مشتری مدار (CSM )[1] راه های تحقق مشتری مداری[1] حسابداری : کلیات، تعریف، انواع، تاریخچه و اهمیت[1] مفهوم مدیریت و رابطه آن با حسابداری[1] ویژگیهای یک مقاله برای انتشار در نشریات علمی[1] جنبه های رقتاری تغییر در سیستم های اطلاعاتی[1] 160 نکته در باره مدیریت[1] ده مسئولیت اصلی مدیریت IT[1] چالشهای صنعت بانکداری برای امن سازی دیتا سنتر ها[1] چگونه تغییر سازمانی را رهبری و مدیریت کنیم؟[2] راهکارهای مدیریت زمان[1] 15نکته کارساز در مورد مدیریت زمان[1] گشردشگری الکترونیک[1] برنا مه ریزی استراتژیک[1] 15 نقل قول جالب از استیو جابز[1] مدیریت دانش و توسعه خوشه های صنعتی[1] منشور پروژه ، تعاریف و کاربردها[1] مدیریت ایمنی[1] مدیریت بحران سازمانی[1] پنج درس از بزرگان درباره مدیریت[1] اصول مدیریتی دل[1] تکنولوژى مدیریت در دنیاى امروز[1] کاربرد مدیریت دانش در بخش دولتی[1] خلاقیت و نوآوری[1] تبلیغات اینترنتی در ایران: تنگناها و راهکارها[1] من و مشتریانم[1] کسب و کار : تعریف ، اهداف و انواع[1] رمز موفقیت ماتسوشیتا، مؤسس شرکت پاناسونیک[1] مفاهیم و کلیات کارآفرینی[1] چگونه تغییر سازمانی را مدیریت و رهبری کنیم؟[1] تحول اداری[1] اسم شرکت های مهم کامپیوتری چگونه انتخاب شده است؟[1] مروری بر مالکیت معنوی[1] نوآوری در جذب منابع انسانی[1] TRIZ چیست؟[1] مدیرت و ارتباطات[1] جلوتر از زمان حرکت کنید[1] سیستم اطلاعات مدیریت[1] دور کاری (کار از راه دور) : مزایا و راه کارها[1] ارتباط مدل کانو با مدل TRIZ ( 26/2/91 )[1] مدیریت دولتی نوین و ویژگیهای دموکراتیک آن[1] کارمند شما چه رنگی است؟[1] مدیریت پروژه: تعریف، تاریخچه، کارکرد، استاندارد و حوزه ها ([1] استرس شغلی و مدیریت آن[1] بازار یابی ویروسی[1] هوش تجاری برای مدیران[1] کارآفرینی اجتماعی[1] مهندسی معکوس[1] یارانه و انواع آن[1] دانلود کتاب[3] دانلود کتاب های کاپیوتر[7] دانلود کتابهای مذهبی[3] دانلود کتاب های مدیریتی[3] مدل مبنا[1] مدیریت منابع انسانی در عصر امروز[1] آیا کارمندان باید در محل کار چرت بزنند؟[1] چگونه از دیگران انتقاد کنیم[1] اردیبهشت 91[3] خرداد 91[2]
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی دلنوشته های قاصدک لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) مهربانترین ###@وطنم جزین@### PARSTIN ... MUSIC دارالقران الکریم جرقویه علیا افســـــــــــونگــــر قیدار شهر جد پیامبراسلام گل نیلوفر سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید پایگاه فرهنگی شهید علی پور سکوت ابدی کلبه درویشی شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه ►▌ استان قدس ▌ ◄ پرپر نغمه ی عاشقی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است بوستــان نهــج الفصـــاحـه ساعت یک و نیم آن روز ثانیه های خسته خاطرات دکتر بالتازار پروانگی معیار عدل .: شهر عشق :. منادی معرفت هر چی بخوای پیامنمای جامع بادصبا یاربسیجی فرق بین عشق و دوست داشتن سایت روستای چشام (Chesham.ir) کارشناس مدیریت دولتی $$$$دوست$$$$ منتظر مفرد مذکر غایب المهدی قزوین آبیک 1450 محمدمبین احسانی نیا دفتر رسمی ثبت ازدواج حدیث قند یک خردادی! راهیان سرزمین نور قافیه باران هدهد گل آفتابگردون وبچه هایش بیان حقیقت معارف به تلخی عسل عطر نرگس با خدا باش پادشاهی کن پا توی کفش شهدا عشق Manna آشیانه سخن Deltangi بسیج اساتید استان تهران -پیروان ولایت حرف آخر برای خداست... شخصی اس ام اس جدید/ پـَـــ نَ پـَـ/ پیامک جدید موسسه فرهنگی-مذهبی امام سجاد(ع) ری مهاجر جیغ بنفش در ساعت 25 خدا،عشق،خنده مرگ عاشق بلندآسمان سرگرمی,تفریح,دانلود,عکس,اخبار,ترفند,شاهتور,پاتوق دخترپسرها,سینما نگین سر سبز M.A.T ... یاس ... بزرگترین گالری عکس افسانه دونگ یی شاپرک آتیه سازان اهواز مهندسی آب محض یار راه کمال رویابین پا در کفش همه! دردودل اینجا همه چی در همه دنیای خودرو کیمیا پرواز را به خاطر بسپار تنهای غریب عشق به خدا نوری چایی_بیجار صدفی برای مروارید انجمن خیریه رهروان سیره علوی همسنگران شهدا در زارچ همسایه خورشید ستاره خاموش رها شاسوسا ما منتظران پسر فاطمه هستیم Defeat حال من را غزل افاقه نکرد سکوت پرسروصدا سکوت سرد آتش دل امام هادی علیه السلام خاری در چشم دشمنان xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx مـــــولا علی جان Cristiano Ronaldo IT فناوری اطلاعات انسانم آرزوست... لاهوتیان پله پله تا خدا چادر خاکی خاکریز ولایت تکه ابر... مرامنامه عشاق صراط یوزرنیم و پسورد نود 32- username and password nod 32 یوزرنیم و پسورد نود 32- username and password nod 32 قرارمون تو آسمون دلنوشته های یه عاشق! قاموس من مبادا روی لاله پا گذاریم delshekasteh سونامی هر چی بخوای!!!!!!!!!فقط تو دلنوشته های شخصی فرهنگی - مذهبی دوستت دارم پایگاه سایبری حجة الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی نگاه جدید آبشار مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ وبلاگ هواداران محسن یگانه ابوتراب از یک انسان چهارده خورشید حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم و اما بعد پرسپولیس و کلی موضوع متنوع برای اونایی که فوتبال دوست ندارن دیدبان اینترنتی فقط من برای تو بسم رب الشهدا نوجوونی از خودتون javani خنده بازار عکس میخوای کلیک کن کوچه های بنی هاشم khaneieadabiateman شهدا دنیای این روزهای من کهکشان قصه ی ما و شما فانوس *نســـــل چـــــهارم* آسمان آبی عشق سوخته سیب، انار غمگینم و غم را دوست دارم به دنبال من اگر می آیی....... دکتررویین تن،سرباز امام زمان و خدایا عاقلی مودبم فرمای... همه معمارند و همه چیز معماری.... ..::منتظر بیداری::.. بی وفا؛ تنهام گذاشت... منتقد بچه هیئتی شاخه طوبی شهدا شرمنده ایم الله ابهی به یاد او پایوند لاو اس ام اس دو بال پرواز دل تنگی عسل، شیرینی قلبها دهاتی دکتر علی حاجی ستوده کلبه ی عاشق Tan Tan غزه درفلسطین کهکشان حافظه انسان شناسی از حاشیه به درون آی آسمان هفتم... کوچه 12 نکته سنج سیاسی -تحلیلی آگاهی جالـــــــــــــــبکده پسری ازنسل امروز گمنام طلبه ایرانی توهمات زندگی زنگ تفریح بشارت هودر دانلود آهنگ جدید روز دنیا عکس های سلنا جونم روستای کاویان آبیته...! زندگینامه مردان بزرگ جانم فدای امام علی النقی(ع) عاشقی -3 سلنا&جاستین روز های زندگی زیرزمینی ها در سایه روشن عشق فراموش شده P30SMS أشهد أنّ محمداً رسول الله و أشهد أنّ علیّاً ولی الله سیب سرخ آتیش پاره kaveh اطلاعات عمومی بصیرت اسلامی عشق پاک مسأله شرعی دنیای امروز یاوران ظهور آسمان آبی دوستانه طرفداران سریال های زیبا وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) طراوت باران معماری بلوچستان

روند تکامل مدیریت

1- رویکرد های کلاسیک: مدیریت سیستماتیک، مدیریت علمی، مدیریت اجرایی (اداری)، روابط انسانی، دیوان‌سالاری.

2- رویکردهای نوین: مدیریت کمی، رفتار سازمانی, نگرش اقتضایی، نظریه سیستم‌ها، و نگرش احتمالی.

 

 

The evolution of management

 

1-Classic Approaches: systematic management, Scientific management, administrative management, human communication, bureaucracy.

2-Modern Approaches: quantity management, organizational behavior ,exigency Approach, Systems Theory, Contingency View.

مقدمه

مطالعه سیر تکاملی مدیریت از گذشته تا کنون, نشان‌دهنده روند تغییر نوع تفکر بشر است. روزی پول و ثروت حرف اول و آخر را می‌زد, اما امروز فکر و اندیشه. روزی فقط خروجی اهمیت داشت اما امروز منابع انسانی داخل مجموعه و مشتری. مشاهده و بررسی این روند, حاوی درس‌های بسیار ارزنده‌ای برای ما است. اینکه بدانیم کجا هستیم و چقدر فاصله داریم.

ظهور مدیریت

انسان از اولین روزهای خلقت خود با مفهوم مدیریت همراه بوده است. اما برای اولین بار این چینی‌ها بودند که در حدود 1100 سال قبل از میلاد مسیح, به صورت سازمان‌یافته چهار وظیفه مدیریتی برنامه‌ریزی, سازمان‌دهی, رهبری و کنترل را تجربه کردند. بعد از آنان نیز ایرانیان, مدیریت را با تجربیات و نگرش‌های خود آزمودند. در حدود سال‌های 350 تا 400 قبل از میلاد, یونانیان مدیریت را به عنوان یک هنر متمایز تشخیص داده و رویکردی علمی را برای آن ابداع نمودند. در آغاز قرن بیستم, مدیریت به عنوان یک رشته و مقوله رسمی و ساخت‌یافته مطرح شد.

اولین مفاهیم مدیریت و تاثیرات آنان

اولین مقولات کلیدی که باعث تعویق رشد و شکوفایی کسب‌وکارهای گذشته می‌شدند ارتباطات و حمل‌ونقل بوده‌اند. به مرور زمان و با تسهیل و بهبود این دو, شرکت‌ها مسیر رشد خود را با شتاب در پیش گرفتند و هر روز پیچیده‌تر شدند. در چنین شرایطی کوچکترین ارتقا و بهبودی در شگردهای مدیریتی باعث بروز تغییرات قابل‌توجه‌ای در کمیت و کیفیت تولیدات می‌شد. ظهور عوامل ذیل در این عرصه,‌ نقشی کلیدی در رشد شرکت‌ها و سازمان‌ها بازی نمود:

1. ظهور مفهوم ”اقتصاد مقیاس“ (یعنی کاهش هزینه متوسط تولید در ازای افزایش حجم کل تولید) مدیران بسیاری را برای ایجاد رشد هرچه بیشتر برانگیخت.

2. انقلاب صنعتی باعث شد تا به مسایل و مشکلات مدیریت (به ویژه کارآیی, فرآیندهای تولید, و کاهش هزینه‌ها) به صورت جدی‌تر و برمبنای تفکر سیستماتیک پرداخته شود.


  
  

1- رویکردهای کلاسیک

دوره مابین سال‌های اواسط قرن نوزدهم تا اوایل دهه 1950 میلادی را می‌توان دوره کلاسیک دانست. از مهمترین رویکردهای متولدشده در این دوره می‌توان به مدیریت سیستماتیک, مدیریت علمی, مدیریت اجرایی (یا اداری), مبحث روابط انسانی, و دیوان‌سالاری (تشریفات اداری) اشاره کرد.

الف. مدیریت سیستماتیک: در طول قرن نوزدهم, رشد کسب‌وکارهای آمریکایی بر محور ساخت و تولید متمرکز بود. در همین راستا:

1. اکثر وظایف سازمانی تقسیم شده و توسط افراد متخصص انجام می‌شدند.

2. در رویکرد سیستماتیک تلاش شد تا با تدوین رویه‌ها و فرآیندهای بسیار مشخص برای امور, هماهنگی کارها تصمین گردد. برای برآوردن این هدف:

الف. وظایف و مسؤولیت‌ها به صورت دقیق و کامل تعریف می‌شدند.

ب. فنون استانداردشده‌ای برای انجام وظایف در نظر گرفته شد.

ج. ابزارهای خاصی برای جمع‌آوری, بکارگیری, انتقال و تحلیل اطلاعات ابداع شد.

د. برای تسهیل هماهنگی‌ و ارتباطات داخلی, سیستم‌های حسابرسی هزینه, حقوق و کنترل تولید ایجاد شدند.

ب. مدیریت علمی: دومین رویکرد مدیریتی را فردریک تیلور ابداع کرد که آن را به نام مدیریت علمی می‌شناسیم. این رویکرد مدعی بکارگیری روش‌های علمی در تحلیل کارها و تعیین نحوه انجام و تکمیل وظایف تولید به صورت کارآمد است. تیلور چهار اصل را برای مدیریت علمی برشمرد:

1. مدیریت باید برای هر بخش از کار افراد, رویکردی دقیق و علمی را خلق کند تا بتوان اصول راهنمای کلی و صریحی‌ را جایگزین آنها نمود (چیزی نامشخص و به صورت ضمنی باقی نماند).

2. مدیریت باید افراد را به صورت علمی انتخاب کرده, آموزش داده و آماده کار نماید بطوریکه هر شخصی دقیقاً شغل مناسب خود را داشته باشد.

3. مدیریت باید به‌گونه‌ای با کارکنان همکاری و همیاری نماید که بتوان از هماهنگی مشاغل با طرح‌ها و اصول, اطمینان حاصل نمود.

4. مدیریت باید تضمین نماید که کار و مسؤولیت کارکنان و مدیران, به طور مساوی تقسیم شده است.

ج. مدیریت اجرایی (اداری): رویکرد مدیریت اجرایی بر غلبه نگاه مدیران ارشد در کل سازمان تاکید دارد و مدعی است مدیریت, یک حرفه است و قابل آموزش است. هنری فایول, یک مهندس معدن و مدیر اجرایی فرانسوی, کتابی را منتشر کرد که در آن به شرح تجربیات مدیریتی خود پرداخت. فایول, 5 کارکرد و 14 اصل برای مدیریت برشمرد. این 5 کارکرد عبارتند از: برنامه‌ریزی, سازمان‌دهی, فرماندهی, هماهنگ‌سازی, و کنترل.

چهارده اصل مدیریتی فایول بدین شرح‌اند:

1. تقسیم کار: کارها را به وظایف تخصصی تقسیم نموده و مسؤولیت‌ها را به افراد مشخصی واگذار نمایید.

2. تفویض اختیار: مسؤولیت و اختیار را با هم واگذار نمایید.

3. انتظام: انتظارات را به طور شفاف مشخص نموده و متخلفان را مجازات نمایید.

4. وحدت فرماندهی: باید هر کارگر یا کارمندی فقط و فقط به یک مدیر (ناظر) مرتبط گردد.

5. وحدت سمت‌وسو: باید تمامی امور کارکنان بر کسب اهداف سازمانی متمرکز باشند.

6. هضم نفع شخصی در نفع جمعی: باید منافع عمومی (جمعی) رجحان داشته باشند.

7. پاداش‌: باید به صورت سیستماتیک از اقدامات و فعالیت‌های همسو با جهت سازمان, تقدیر نمود.

8. تمرکزگرایی: باید اهمیت نقش‌های ارشدیت و زیردستی (فرمانبرداری) مشخص گردد.

9. سلسله‌مراتب: ارتباطات را از طریق زنجیره (نردبان) فرماندهی دنبال نمایید.

10. نظم: مشاغل و اصول کاری را به‌گونه‌ای مناسب سروسامان دهید, چون پشتیبان حرکت و سمت‌وسوی سازمان هستند.

11. برابری: وجود اصول و نظم عادلانه و منصفانه باعث افزایش مشارکت کارکنان می‌شود.

12. امنیت شغلی: وفاداری و عمر خدمت کارکنان را افزایش دهید.

13. ابتکار عمل: کارکنان را به‌گونه‌ای تشویق کنید که خودشان در راستای مقاصد سازمان عمل نمایند.

14. روح کار گروهی: یکپارچگی بین منافع و علایق کارکنان و مدیران را ارتقا دهید.

د. روابط انسانی: این رویکرد کوشیده است تا چگونگی تعامل فرآیندهای روانشناسانه و اجتماعی افراد با شرایط کاری‌شان را (در راستای ارتقای عملکرد) درک نماید. رویکرد روابط انسانی, اولین رویکرد عمده‌ای است که بر روابط کاریِ غیررسمی و ارضای کارکنان متمرکز شد.

مطالعات هاوتورن, سری آزمایشاتی است که از سال 1924 تا 1932 انجام شدند. در اولین مرحله از این آزمایشات (آزمایش روشنایی), شرایط کاری مختلف, بویژه روشنایی کارخانه, تغییر داده می‌شدند تا تاثیرات آنها بر بهره‌وری مشخص گردد. محققان به این نتیجه رسیدند که کارگران در برابر پژوهشگرانی که ناظر آنان بوده‌اند واکنش نشان داده و متفاوت عمل کرده‌اند. این واکنش به اثر هاوتورن معروف شد.

این نتیجه‌گیری, محققان را به این باور رسانید که بهره‌وری بیش از آنکه متاثر از عوامل فیزیکی یا ملموس باشد متاثر از عوامل روانشناسانه و اجتماعی است. طرفداران نظریه روابط انسانی معتقدند مدیران باید بیش از گذشته به رفاه, انگیزش و ارتباطات کارکنان بپردازند.

پژوهشگر دیگر حوزه روابط انسانی آبراهام مازلو است. مازلو در سال 1943 مدعی شد که انسان‌ها دارای 5 سطح از نیاز هستند. پایه‌ای‌ترین نیازها, نیازهای فیزیکی افراد همچون غذا, آب و سرپناه است, و بالاترین سطح نیازهای او, خودیابی یا ارضای شخصی است. مازلو بیان داشت که مردم از ارضای نیازهای سطح پایین خود شروع کرده و به مرور به سطوح نیاز بالاتر دست می‌یابند.

و. دیوان‌سالاری: ماکس وِبِر, جامعه‌شناس, حقوق‌دان و تاریخ‌شناس آلمانی, در کتاب معروف خود ”نظریه سازمان‌های اجتماعی و اقتصادی“ نشان داد که چگونه مدیریت می‌تواند کارآمدتر و منسجم‌تر عمل نماید:

1. وِبِر اعتقاد داشت ساختارهای دیوان‌سالارانه می‌توانند تغییرات ناشی از تفاوت مهارت‌ها, تجربیات و اهداف مدیران یک سازمان واحد را از میان بردارند.

2. برطبق نظریه وِبِر, دیوان‌سالاری مقوله‌ای بسیار بااهمیت است چون سازمان‌های بزرگ را قادر به انجام انبوه فعالیت‌های روزمره‌شان (که برای حیات‌شان ضروری است) می‌نماید.


  
  

2- رویکردهای نوین

از جمله رویکردهای نوین در مدیریت می‌توان به مدیریت کمی,‌ رفتار سازمانی, نظریه سیستم‌ها, و نگرش احتمالی اشاره کرد.

الف. مدیریت کمـّی: این رویکرد بر کاربرد تحلیل‌های کمـّی بر تصمیمات و مسایل مدیریتی تاکید دارد. مدیریت کمـّی مدیران را قادر می‌سازد تا برپایه مدل‌های رسمیِ ریاضیِ یک مساله, تصمیم‌گیری نمایند. کامپیوترها توسعه این‌گونه روش‌های کمـّی خاص را تسهیل نموده‌اند. از جمله آنها می‌توان به فنونی همچون نظریه تصمیم آماری, برنامه‌ریزی خطی, نظریه صف, شبیه‌سازی, پیش‌بینی, مدل‌سازی دارایی‌ها, مدل‌سازی شبکه‌ای و تحلیل سربه‌سری اشاره کرد.

ب. رفتار سازمانی: این رویکرد بر مطالعه و تعیین فعالیت‌های مدیریتی‌ای که باعث ارتقای اثربخشی کارکنان, از طریق درک طبیعت پیچیده فرآیندهای فردی, گروهی و سازمانی می‌شوند, متمرکز است. رفتار سازمانی به کمک رشته‌های مختلف (همچون روانشناسی و جامعه‌شناسی) به توضیح رفتار افراد در شغل خود می‌پردازد.

نظریه ایکس و ایگرگ آقای داگلاس مک‌گروگر بیانگر گذار به سمت روابط انسانی است. بر طبق ایده مک‌گروگر, مدیران نظریه ایکس فرض می‌کنند کارکنان‌شان, افرادی تنبل و غیرمسؤول هستند که نیازمند نظارت دائمی و انگیزش بیرونی (در جهت حصول اهداف سازمانی) هستند. در مقابل مدیران نظریه ایگرگ,‌ معتقدند کارکنان (ذاتاَ) قصد کارکردن دارند و خودشان قادر به هدایت و کنترل خویش هستند. از جمله دیگر صاحبنظران در زمینه رفتار سازمانی می‌توان به کریس آرجیریس (که استقلال‌عمل و مشاغل بهتر برای کارکنان را پیشنهاد می‌دهد) و رنیس لیکرت (که بر ارزش مدیریت مشارکتی تاکید داشت) اشاره کرد.

ج. نظریه سیستم‌ها: به طور کلی رویکردهای کلاسیک موردانتقاد واقعند, چون اولاَ‌ روابط مابین سازمان و محیط خارجی آن را در نظر نمی‌گرفتند, و ثانیاَ اینکه معمولاَ‌ بر بعد خاصی از سازمان متمرکز شده یا کارکنان آن را همچون هزینه دیگر ملاحظات می‌انگارند.

د. نگرش احتمالی: این نگرش برمبنای ایده‌های نظریه سیستم‌ها, اصول جهانی مدیریت را رد کرده و بیان می‌دارد که عوامل متنوعی (هم داخل و هم خارج سازمان) ممکن است بر عملکرد سازمان تاثیر گذارند. بنابراین یک روش بهینه برای مدیریت و سازمان‌دهی وجود ندارد, چون شرایط تغییر کرده و پیشامد‌هایی رخ می‌دهند.

خصایص موقعیتی (موقتی) را احتمالات می‌نامیم. احتمالات از این قرارند:

1. پیشامدهای رخ‌دهنده در محیط خارجی سازمان

2. نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان

3. ارزش‌ها, اهداف و دیدگاه‌های مدیران و کارکنان سازمان

4. نوع وظایف, منابع و فناوری‌هایی که سازمان بکار می‌گیرد.

یک مدیر می‌تواند با نظر بر این احتمالات, وضعیت را مشخص کرده و استراتژی رقابتی,‌ ساختار سازمانی, یا فرآیند مدیریتی مناسب را در مواجهه با پیش‌آمدها برگزیند.


  
  

چکیده ای از تئوری آشوب( chaos theory)

 

"همواره لحظه ای پیش می آید که دری گشوده می شود و به آینده اجازه ورود می دهد."

 

گراهام گرین

 

v پیش گفتار :

 

 

چرخه دگرگونی همواره تند امروزی، بی تردید ، در گذشته بی سابقه بوده است. تغییرات امروزه ، سریع تر ، غیر معمول تر و اساسی تر از هر زمان دیگری ، درگذشته است.این دگرگونی های عظیم و غیر قابل پیش بینی ، گردابی را بوجود آورده است که در قلب این گرداب، مدیریت،خلاقیت،واکنش در برابر دگرگونی و صدمه دیدن ازآن قرار گرفته است.

 

این دگرگونی دارای ویژگی هایی از قبیل:

 

هرج ومرج در بازارها، تلاش سازمانها و کسب و کارهای مختلف در تعریف مجدد خود ، و تعیین مجدد حدود و ثغور فعالیت ها ؛ آزمون مجدد فرضیات ، تغییر نگرش افراد به نظام هستی، ایجاد تغییرات در روش تصمیم گیری ،خرق عادت ،کلی نگر بودن ،حساسیت نسبت به تغییرات جزئی و...

 

 

 

× تئوری آشوب چیست ؟

 

مطمئنا" تا به حال به دفعات به نظاره آسمان شب نشسته اید . اگر با دقت به آسمان بنگرید، مجموعه ای از ستارگان را خواهید دید که در نگاه اول ، ظاهرا با حالتی تصادفی پراکنده شده اند. اما اگر باز هم دقیقتر ، به آسمان خیره شوید،در خواهید یافت که نه تنها ، ستارگان حالتی تصادفی ندارند، بلکه مجموعه بسیار منظمی را ایجاد کرده اند که آنها را کهکشان می نامندو در واقع هر آنچه که به نظر تصادفی می رسد،دارای نظمی مستتر است . نظم در بی نظمی

 

تا چند دهه گذشته ،سیستم های آشفته و نامنظم ، بدان اندازه که سیستم های منظم مورد مطالعه قرارمی گرفت، مطالعه و بررسی نمی شد. شاید دلیل آن ، این باشد که درک سیستم های آشوبناک بسیار مشکل است...

 

اما یک سیستم آشوبناک یا بی نظم چیست؟ اصلا آشوب یعنی چه ؟

 

در دنیای واقع ،آشوب و تلاطم به نوعی ، بد ونامطلوب شمرده شده و آنرا نشانه بی نظمی و سازمان نیا فتگی قلمداد می کنند و حالتی منفی به خود گرفته است . اما در بحث ما بی نظمی و آشوب به مفهوم سازمان نیافتگی و عدم کارایی و نیز درهم ریختگی نیست . بی نظمی ،برحضور ابعاد غیرقابل پیش بینی و اتفاقی پدیده های پویایی تاکید دارد که ویژگی های خاص خود را دارا می باشند. (الوانی -81)

 

مفهوم آشفتگی ، نشات گرفته از علم ترمودنیامیک است.آشوب قانون دوم این علم را تعریف می کند، یعنی تمایل بلاشک جهان و هر سیستم مجزایی در آن ، برای رسیدن به حالت بی نظمی بیشتر. آشفتگی عنوان کیفیت و خصوصیت سیستم هایی است که تحت قانون دوم افزایش می یابد.(گلیک /283؛1376)

 

آشوب جریانی است کیفی در سیستم ها ، و به جای آنکه بدنبال پیش بینی های عددی پیرامون وضعیت آتی باشد، در پی درک ویژگی کلی رفتار بلند مدت سیستم ها می باشد . کلمه آشوب بعضی اوقات، متضاد با نظام هستی ، تعبیر می شود . نظامی که معنای ضمنی "نظم" را درخود دارد.

CHAOS یا آشوب، به مفهوم مجموعه تلاطم ها و جابجایی های بی نظمی در تمام مقیاس ها می باشد .آشوب مجموعه ای از انرژی است که بصورت گرداب و گرد بادهای کوچک و کوچکتر در میان گرداب و گرداب های بزرگتر ،به شکلی ناپایدار ایجاد می شوند.

 

فیزیکدانها قوانین مربوط به اجسام را تا زمانی که ثابت و آرام بودند، به خوبی درک می کردند ،اما هنگامی که تلاطم و بی نظمی اتفاق افتاد ، دچار مشکل می شدند. (گلیک 3 ؛ 1376)

 

زیرا در آن زمان ،روش های علمی ، برگرفته از ریاضیات قطعی نیوتنی و منطق دو ارزشی و چند ارزشی ارسطویی بوده که خواهان داده های دقیق و کمی بودند.آشوب ،نظریه خطی بودن سیستم ها را زیر سوال برده و پویایی های غیر خطی را برسر زبانها جاری ساخت.

 

اورمن(7) می گوید که آشوب مترادف با تئوری های پیچیدگی است و به منظور توضیح و تفسیر انواع پدیده های طبیعی و مصنوعی از قبیل الگوهای جوی، قیمت های سهام ، ضربان قلب و تراکم ترافیک مورد استفاده قرارمی گیرد

 

طرفداران نظریه آشوب می گویند که :" علم قرن بیستم ، تنها به خاطر سه چیز در اذهان می ماند: مکانیک کوانتوم ،نسبیت، و آشوب ". آنها بر این باورند که آشوب سومین تحول شگرف در علوم فیزیکی بوده است . آشوب نیز به مانند دو تحول پیشین ، یعنی نسبیت و کوانتوم ، قوانین فیزیک نیوتنی را به کناری زده واز بین برده است . به قول یکی از فیزیکدانها، نسبیت،تصورات باطل نیوتنی را در خصوص مکان وزمان مطلق از میان برد. نظریه کونتوم نیز رویای نیوتنی را پیرامون جریان اندازه گیریهای کنترل پذیر از بین برد و آشوب هم اوهام لاپلاسی را در مورد پیش بینی پذیری قطعیت گرا، زیر سوال برده است. (Gleick:1987:5)

 

همانطور که دیدیم و خواندیم ، تئوری آشوب دارای تعاریف بسیاری است . با این وجود ، یکی از تعاریف مهم و مورد توافق اکثریت نظریه پردازان چنین است :

 

" مطالعه سیستم های پویای غیر خطی و پیچیده " .بر اساس این تعریف ، این تئوری ، حرکت پیچیده و پویایی های سیستم های هوشمند و خبره را بیان می کند . نام دیگر تئوری آشوب ، تئوری سیستم های غیر خطی است .

 

برگرفته از کتاب مدیریت نظم در بی نظمی (نظریه آشوب) نوشته وحید نثائی


  
  
واژه کایزن

 

معنی اصلی واژه کایزن ساده و گویاست: کایزن یعنی بهبود مستمر، بهبود مستمری که تمامی افراد یعنی مدیران کارکنان و کارگران را در بر می گیرد: فلسفه کایزن براین اصل استوار است که شیوه زندگی انسان شامل زندگی شغلی، زندگی اجتماعی، و زندگی خانوادگی باید پیوسته و مداوم بهبود یابد . فرهنگ کایزن و تعامل آن در بین لایه ها و سازمانهای مختلف اجتماعی در ژاپن باعث شده است تا کارخانه به دانشگاه تبدیل شود و دانشگاه به کارخانه، کارگر از مدیر بیاموزد و مدیر از ایده های کارگر بهره مند گردد. پژوهشگر لباس کار بپوشد و به جای نشستن در برج عاج به صحنه تولید بیاید و فعالان صحنه های تولید به فکر و تدبیر در باب بهبود کار خویش بپردازند و به پژوهش روی آورند. پیام استراتژی کایزن در این جمله خلاصه می شود که حتی یک روز را نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخشهای سازمان یا شرکت سپری نمود.

پروفسور دمینگ چرخه دمینگ را که یکی از ابزارهای مهم کنترل کیفیت جهت بهبود مداوم محسوب می شود را در ژاپن ارائه نمود که به PDCA هم مشهور است (plan – Do – check – Act) به معنای طراحی – اقدام به پیاده سازی کنترل نتیجه به آنچه در طراحی پیش بینی کرده بودیم و در نهایت اقدام اصلاحی جهت رفع نواقصات و خطاها. این سیکل دوباره تکرار می شود و محصول همیشه بهبود می یابد. البته این چرخه در اصل حول یک استوانه رو به بالا حرکت می کند چرا که محصولی که یک دور این چرخه را طی کرده اینک از نظر کیفی در رتبه بالاتری قرار دارد و نواقصاتش رفع شده اند.

انتظارات کایزنی:

در پروژه های کایزنی، از تمامی کارکنان انتظار می رود که در فعالیت های بهبود مستمر نظیر : 1- حذف فعالیتهایی که ارزش افزوده ای ندارد . 2- کشف روشهای بهتر کاری. 3- حل مسائل محیط کار شرکت جوینده. کایزن یک تئوری ایستا نیست بلکه مفهومی است که تفکری عملیاتی و اجرایی را القاء می کند.

مفهوم کایزن:

استراتژی "کایزن" مهمترین مفهوم در مدیریت ژاپنی و رمز موفقیت رقابتی ایت کشور است. کایزن به معنای بهبود پیوسته و مداوم، توان با مشارکت همه افراد در یک شرکت یا سازمان (مدیریت ارشد، مدیران، کارگران) می باشد. کایزن وظیفه ای همگانی است. راز ادراک تفاوتهای موجود میان روشهای مدیریتی در ژاپن وغرب، کایزن است. کایزن و نظام تفکر روندگرا در ژاپن، در مقابل نوآوری و نظام تفکر نتیجه گرا، رشد جهشی غرب قرار دارد. در فضای رقابتی امروز، تأخیر در بکارگیری آخرین تکنولوژی ها، مستلزم پرداخت بهایی سنگین است. همچنانکه شرکتهای ژاپنی آهسته ولی محکم حرکت می کنند و سرنوشت محتوم آنها پیمودن راه پیشرفت و ترقی است. در سایر کشورها نیز شرکت های برجسته ای وجود دارند که هدفشان ایجاد استانداردهای جدید برای کیفیت تولیدات و خدمات است. این تفاوتها ناشی از اختلافات ملیت نیست بلکه منوط به اختلاف در روحیه و طرز تفکر است. کشورها هم اکنون با بکارگیری کایزن و نوآوری، با بیشترین نرخ رشد در راه توسعه صنعتی گام بر می دارند.

کایزن و کنترل کیفیت جامع (فراگیر) (TQM) هدف کنترل کیفیت جامع، بهبود کارائی مدیریت در تمامی سطوح است.

در راستای این هدف مباحث 9 گانه مورد توجه است که عبارتند از:

1- تضمین کیفیت

2- کاهش هزینه ها

3 - تحقق مقادیر تولید

4 - تحقق جدول زمانی تحویل

5 - ایمنی

6 - ساخت تولیدات جدید

7 - بهبود بهره وری

8 - مدیریت تدارکات

9- بازاریابی و فروش

کایزن و مدیریت: مدیریت از دو عنصر اصلی تشکیل یافته است. نگهداری و بهبود

نگهداری به فعالیت های تداوم بخش استانداردهای موجود در تکنولوژی، مدیریت و عملیات اطلاق می شود. بهبود نیز به تدابیری اطلاق می شود که برای بهبود این استانداردها بکار گرفته می شوند.

کایزن و نوآوری : بهبود یعنی کایزن و نوآوری. هر شرکت و یا سازمانی برای بقا و پیشرفت و رشد خود بایستی هم از کایزن و هم از نوآوری استفاده کند. کایزن به اصطلاحات جزئی بعمل آمده در وضع موجود از طریق تلاشهای بی وقفه. و نوآوری به اصلاحات کلی بعمل آمده در وضع موجود از طریق سرمایه گذاری وسیع در تکنولوژی یا تجهیزات جدید اطلاق می شود.

کایزن در برابر نوآوری: برای دستیابی به پیشرفت دو نگرش متفاوت وجود دارد: پیشرفت تدریجی (کایزن) و پیشرفت مبتنی بر جهش بزرگ (نوآوری) در مجموع شرکت های ژاپنی پیشرفت تدریجی را ترجیح می دهند و شرکتهای غربی به نوآوری اعتقاد دارند.

کایزن همراه با نوآوری: یکی از ویژگیهای جالب کایزن، عدم نیاز قطعی آن به تکنولوژی پیچیده یا آخرین دستاوردهای تکنولوژیک است. برای تحقق کایزن "عقل سلیم" همه آن چیزی است که مورد نیاز می باشد. در مقابل نوآوری اغلب به تکنولوژی بسیار و سرمایه گذاری عظیم نیاز دارد.

کایزن و QC (کنترل کیفیت): کایزن در کارگروهی بیانگر نگرش دائمی هسته های کنترل کیفیت و سایر فعالیتهای گروهی کوچک است که برای حل مسایل از ابزارهای آماری مختلف استفاده می کنند. این نگرش دائمی به اجرای کامل چرخه برنامه ریزی، اجرا، بررسی نتایج و عملیات نیاز دارد و مستلزم تلاش اعضای تیم در جهت تشخیص مسایل و هم در جهت شناخت علل و تحلیل آنها و نیز آزمایشات و ارائه راه حلهاست. این تلاش ها باید به تثبیت استانداردها و یا دستورالعمل های جدید منجر شوند.


91/2/13::: 6:31 ع
نظر()
  
  


 

مقدمه

ریشه، مفهوم و مبانی نظری کارآفرینی به قرن 18میلادی بازمی‌گردد. در آن زمان ریچاردکانیلون (1755) عوامل اقتصادی را به سه دسته زمین، نیروی کار و عوامل اقتصادی ریسک‌پذیر تقسیم کرد.

تلفیق مفهوم ریسک‌پذیری با فعالیت‌های اقتصادی، اولین گام در تدوین مبانی نظری کارآفرینی بود، از این رو عده‌ای وی را ابداع‌کننده واژه کارآفرینی می‌دانند.

از آن زمان تاکنون مفهوم و مبانی کارآفرینی، دچار تغییرات بسیاری شده است تا آنجا که از حوزه اقتصادی پا را فراتر گذاشته و با پیمودن مرزهای خلاقیت و نوآوری، پارادایم جدیدی را پایه‌گذاری کرده است که جز با عنوان کارآفرینی، قابل تبیین نیست.

کارآفرینی در مفهوم فراگیر آن دارای ابعاد و ویژگی‌هایی است که این مقاله هرچند به صورت مختصر، به برخی از آنها می‌پردازد.

مفهوم کارآفرینی

اصطلاح کارآفرینی در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار «ژوزف شومپیتر» به کار برد. این اقتصاددان اتریشی‌الاصل ساکن امریکا که او را پدر علم کارآفرینی می‌نامند، بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد بود که افرادی در میان دیگر آحاد جامعه با خطرپذیری به نوآوری دست بزنند و با این کار، روش‌ها و راه‌حل‌های جدید و کارآمد را جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کم‌بهره قبلی کنند.

شومپیتر، کارآفرینی را به عنوان نیروی برهم زننده اقتصاد به کار برد و آن را با عنوان «تخریب خلاق» یا «خلاقیت ویرانگر» نامگذاری کرد.

شاید وجه تسمیه این عنصر فعال در آفرینش و بازآفرینی روش‌ها و نظام‌ها پس از تحول شکلی یا محتوایی ایشان باشد که با فروپاشی و برهم‌زدن نظام‌های ناکارآمد، سعی در چینش و بازآفرینی خلاقانه و مبتکرانه آنها به روش صحیح و کارآمد می‌کند.

کارآفرینی از نگاه شومپیتر دارای سه ویژگی اساسی است:

- کارآفرینی قابل درک است، اما نمی‌توان با به‌کار بردن قوانین معمولی و تحلیل حقایق موجود و سطحی آن را به نحوی موفقیت‌آمیز پیش‌بینی کرد.

- کارآفرینی رویدادها و نتایج بلندمدت را شکل می‌دهد و برای اینکه موقعیت‌های مناسبی خلق کند، شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی را تغییر می‌دهد.

- کثرت و تکرار وقوعی رویدادهای کارآفرینانه به کیفیت نسبی نیروها، تصمیمات راهبردی، اقدامات و الگوهای رفتاری بستگی مستقیم دارد.

پیتر دراکر معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت سودآور کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می‌کند، ارزش‌ها را تغییر می‌دهد و ماهیت آن را متحول می‌سازد و در آینده‌ای نه‌چندان دور، کسب و کاری شایسته را بنیان می‌نهد.

گرچه برای افراد کارآفرین اکتفا به این حد نیز دور از ذهن است و دائماً همچون چشمه‌ای جوشان، حرکت و نوآوری را جزو ویژگی‌های اصلی خود قرار می‌دهند، اما برخی از مهم‌ترین و شاخص‌ترین ویژگی‌های افراد کارآفرین را می‌توان به این شرح بیان کرد:

· خوداتکایی و اعتماد به نفس (از نوع خلاق و رهبرمآبانه)

· پشتکار و استقامت بسیار در مسیر نیل به هدف

· احساس نیاز درونی به کسب موفقیت و پیشرفت دائمی

· نهایت استفاده از امکانات و منابع

· کشف فرصت‌ها و توانایی بهره‌بری از فرصت‌های آشکار و پنهان

· ریسک‌پذیری، قبول خطر و تحمل پذیرش شکست

· دارای اهداف آرمانی و روشن و البته فراتر از سطح اهداف عرفی

مک‌کله‌لند، تعریفی گسترده‌تر از کارآفرینی ارائه می‌کند و فرایند کارآفرینی را فراتر از کسب و کار بلکه به یک شیوه و منش زندگی تعبیر می‌کند. به گونه‌ای که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش دائمی، پویایی، خطرپذیری، آینده‌نگری، خلق ارزش، آرمان‌گرایی، فرصت‌شناسی، نیاز به پیشرفت و مثبت‌اندیشی را زیربنا و اساس زندگی افراد کارآفرین می‌پندارد. در این روش زندگی، شکست مفهومی جز تجربه نزدیک‌شدن به موفقیت ندارد، شکست پله‌ای برای بالا رفتن است، دستاوردی برای آموختن، تصور هرچند ناقصی از آرمان موفقیت و واقعه‌ای که هنوز فواید آن به سود تبدیل نشده است، تعبیر می‌شود.

در این منش، پول انگیزه اصلی و اولیه فعالیت‌های اقتصادی نیست بلکه معیاری برای سنجش میزان موفقیت فرد محسوب می‌شود. در زندگی کارآفرینانه، هدف اصلی از کسب و کار و فعالیت، ارضای حس کنجکاوی، تحقق بخشیدن به آرمان‌ها، آزادسازی انرژی‌های ذهنی و تبدیل آنها به ایده‌های عملی و در نهایت خلق ارزش است و همه چیز تحت‌الشعاع آرمان و هدف آرمانی شخص قرار می‌گیرد.

سازمان‌های کارآفرین

کارآفرینی، روشی برای انجام کسب و کار به شیوه‌ای مبتکرانه، با تمرکز بر نیازهای مشتری و خطرپذیری حساب شده و واقع‌گرا است، گرچه سازمان‌های کارآفرین، گاهی ریسک‌هایی را می‌پذیرند که به شیوه‌ای دقیق تجزیه و تحلیل و محاسبه نشده‌اند، اما تصمیمات اخذشده در آن حوزه عموماً با واقع‌نگری عقلایی همراه است.

هدف اساسی سازمان‌های کارآفرین، رشد است، رشد و تعالی به سمت آرمان‌ها و اهداف از پیش تعیین شده که شاید قدری برای ذهن‌های خسته از روزمرگی، بوی آرمان‌گرایی و رویاپنداری دهد، اما این آرمان‌ها و اهداف دور از ذهن، گاه آنچنان جهشی در امور ایجاد می‌کند که زندگی بشر را موردتاثیر جدی خود قرار می‌دهد، زندگی الگوهای کارآفرینی در دنیا به زلالی همان رویاها بیان‌کننده این واقعیت هستند.

اگرچه برای سازمان‌های کارآفرین به شمار انسان‌های کارآفرین فعال در آن می‌توان ویژگی‌های منحصر به فرد جستجو کرد اما عموماً سازمان‌های کارآفرین را می‌توان با ویژگی‌های زیر شناسایی کرد:

· توجه به رشد و تعالی و خلق ارزش

· برخورداری از سیاست‌های نوآورانه در بازار

· تمرکز بر مشتری و نیازهای ناگفته‌اش

· ارزیابی ریسک‌ها و مخاطرات مطرح در فعالیت تجاری

· آمادگی رویارویی با شکست و بحران

· برخورداری از نیروی انسانی دارای چشم‌انداز، استراتژی و آرمانگرا.

این سازمان‌ها با تکیه بر دانش و خلاقیت نیروی انسانی خود، ضمن اتخاذ سیاست‌های خلاقیت محور، حرکت سازمان در جهت جهش به سوی آینده را تسهیل کرده و از تک‌تک فرصت‌های محیطی و تغییرات پیوسته دنیای پیرامون، در راستای آرمان‌های خود، بهترین بهره‌ها را جست‌وجو می‌کنند.

کارآفرینی سازمانی

ژوزف شومپیتر می‌گوید: ضرورتی ندارد که کارآفرینی، کار فیزیکی خاص باشد بلکه هر محیط اجتماعی روش خاص خود را برای کارآفرینی دارد. بنابراین هر سازمانی می‌تواند محیطی را فراهم کند که در آن تمام افراد بتوانند در انجام امور کارآفرینی مشارکت کنند. اگرچه تعداد زیادی از افرادی که سازمان‌های قبلی خود را رها کرده و خودشان سازمانی جدید تاسیس کرده‌اند نمایانگر آن است که اغلب سازمان‌ها قادر نیستند محیطی برای کارآفرینی خلق کنند.

البته برخی از آنها صرفاً برای تاسیس سازمان جدید کار قبل خود را ترک می‌کنند و شرایط محیط داخلی سازمان، اهمیت چندانی برایشان ندارد، اما بسیاری از افراد در صورت وجود حمایت مناسب، در سازمان می‌مانند.

سازمانی که بتواند چنان محیط پویایی در فضای داخلی خود خلق کند که افراد کارآفرین باعلاقه و میل به آرمان‌های کارآفرینانه خود بپردازند و در فرایند خلاقانه کارآفرینی مشارکت کنند، سازمان کارآفرین تلقی می‌شود و البته گردآوری افراد کارآفرین و رسوب آنها در سازمان‌ها منعکس‌کننده کارآفرین بودن آن سازمان‌ها نیست بلکه حرکت افزایی آنها در اثر تعامل با سایر اعضاء در بستر سازمان، تبیین‌کننده آن معنا است.

«کانتر» در کتاب «اربابان تغییر» کارآفرینی سازمانی را چنین تعریف می‌کند: کارآفرینان و سازمان‌های کارآفرین همواره هزینه‌های خود را به حداقل می‌رسانند و به کمترین سود قانع می‌شوند، بیشتر بر منابع خود تمرکز می‌کنند و به آنچه نمی‌دانند بیش از آنچه می‌دانند توجه دارند که تبلور عینی آن سرمایه‌گذاری بر واحد تحقیق و توسعه در سازمان است. آنها خودشان را نه با استانداردهای گذشته بلکه با دیدگاه‌های آینده می‌سنجند و اجازه نمی‌دهند گذشته، آینده آنها را محدود کند.

در نتیجه یک سازمان کارآفرین، همواره آماده و قادر است خود را با تغییرات فراوان و اساسی محیط خارج وفق و تطبیق دهد و برنامه‌های خود را متناسب با تغییر نیازهای محیطی، منعطف کند.

امروزه سازمان‌ها با هزاران نوع تغییر روبه‌رو هستند و به دلیل پیدایش بازارهای جهانی و تعاملات چندملیتی، تغییرات بنیادی در مفروضات علمی و بالاخص اقتصادی رخ داده است. این تغییرات باعث ایجاد مسیرها و روش‌های جدید شده و سازمان‌های کارآفرین می‌دانند که مسیرهای گذشته به ناکامی آنها منجر خواهد شد. بنابراین با نگرش به «تغییر» به مثابه یک فرصت، همواره درصدد بهره‌برداری از آن هستند و هیچ‌گاه آن را تهدید بر علیه سازمان نمی‌پندارند. شاید به همین دلیل است که ایجاد یک سازمان کارآفرین کاری ساده نیست و همواره با دشواری‌های درونی همراه بوده است.

الگوی کارآفرینی

هنری فورد در سال 1863 در مزرعه‌ای در ایالت میشیگان به دنیا آمد. سال‌های نخست زندگی او در همان روستای زادگاهش سپری شد، مثل اغلب کودکان روستایی قرن نوزدهم، اوقات او در مدرسه‌ای یک کلاسه یا در مزرعه می‌گذشت اما او خیلی زود دریافت که علاقه‌اش بیش از آن که متوجه زراعت و کار روی گاوآهن باشد، به سردرآوردن از نحوه کار گاوآهن معطوف است. هنری از همان سنین کودکی به کارهای مکانیکی علاقه نشان می‌داد و در مقابل از کارهای روزمره روستائیان بیزار بود.

در 1891 فورد به عنوان مهندس در شرکت روشنایی ادیسون مشغول به کار شد. این واقعه باعث شد تا او چشم‌انداز آینده خود را آگاهانه بر حرفه‌های صنعتی متمرکز کند. در 1893 هنگامی که فورد به سمت سرمهندسی ارتقا یافت، پول و فراغت کافی برای اجرای ایده‌های خود در رابطه با موتورهای احتراق درونی به دست آورد. این تلاش‌ها به تکمیل وسیله‌نقلیه خودروی او به نام Quadricycle در سال 1893 انجامید. این وسیله چهارچرخ سیمی، به چرخ‌های یک دوچرخه سنگین شباهت داشت و به وسیله یک اهرم شبیه سکان قایق، رانده می‌شد و صرفاً می‌توانست به سمت جلو حرکت کند.

این تلاش‌ها برای تکمیل وسیله نقلیه موتوری و تأسیس کمپانی سازنده خودرو، دوبار با تجربه ناموفق همراه بود تا اینکه بالاخره فورد به همراه 10نفر مبتکر دیگر از جمله کوزنس و براداران دوج، در سال 1903 به تأسیس شرکت موتور فورد در دیترویت فائق آمد. فورد به دلیل اهمیتی که برای تقویت روحیه کارکنان در محیط کار قائل بود، ساعات کار روزانه را کم کرد، دستمزدها را افزایش داد و محیطی بهتر و سالم‌تر برای کارگران ایجاد کرد. افزایش دستمزدها و تغییرات اساسی در محیط کار باعث شد تا کارگران فعال‌تر و علاقمندتر به کار مشغول شدند و در انجام کار در زمان‌های کوتاهتر توانمندتر شوند.

هیچ‌کس بیشتر از توماس ادیسون برای فورد الهام‌بخش نبود، در اولین سال‌های قرن بیستم در یک دیدار اتفاقی در کمپانی ادیسون، او تلاش‌ها و پیگیری‌های فورد برای ساخت یک اتومبیل کارآمد و مناسب را تشویق کرده بود و این امید به موفقیت، از سوی مردی که الگوی حرکت، پویایی، ابتکار و اکتشاف بود، نیروی دوباره در روح و جان فورد می‌دمید.

بعد از موفقیت بزرگ فورد در ساخت مدلT، دو رویاپرداز روستاهای میشیگان، دوست و شریک تجاری هم شدند. فورد از ادیسون خواست تا یک باتری الکتریکی برای خودرو وی بسازد و برای این کار 5/1میلیون دلار سرمایه‌گذاری کرد.

به هر حال تا سال 1927، حدود 15میلیون دستگاه خودرو یعنی بیش از نیمی از کل تولیدات سراسر جهان تا آن هنگام، در کمپانی فورد ساخته و فروخته شده بود.

هنری فورد، نمونه بارزی از یک شخصیت کارآفرین است. صنعتگری که با تکیه بر استعدادها و قابلیت‌های فردی خویش، خالق ایده‌ای جدید و تحول‌ساز شد. فورد رویای «ارابه بدون اسب» را در مسیر کار و تلاش روزانه آفرید و چون به تحقق ایده خویش ایمان داشت با اختصاص پول و زمان کافی به استقبال مخاطرات آن رفت و بالاخره ایده جدید خود را در قالب کسب و کاری سودآور جامه عمل پوشاند و پدر صنعت امریکا در قرن بیستم و بنیانگذار تولید انبوه صنعتی در جهان شد.

این الگوی کارآفرینی در سال‌های پایان دهه دوم قرن بیستم و در آستانه بحران بزرگ امریکا، علاوه بر مدیریت کارخانه‌های فورد با بیش از صدهزار کارگر، کنترل یک کارخانه لاستیکی و رزین، یک ناوگان کشتی، یک راه‌آهن، 16معدن زغال‌سنگ، هزارها هکتار جنگل و معدن سنگ‌آهن در میشیگان و مینی‌سوتا را در اختیار داشت.

منابع

1. نژاد ایرانی، فرهاد، مدیریت خلاقیت و نوآوری سازمان‌ها، نشر پیک سبحان، 1381.

2. نشریه دانشگاه کارآفرین، ویژه اعضای هیات علمی دانشگاه تهران، شماره 1و2، آبان و آذر 1384.

3. دراکر، پیتر اف، چالش‌های مدیریت در سده 21، عبدالرضا رضایی‌نژاد، انتشارات فرا، تهران، 1378.

4. مقیمی، محمد، کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1383.

5. صمدآقایی، جلیل، تکنیک‌های خلاقیت فردی و گروهی، مدیریت دولتی، تهران، 1380.

6. رایت، راجزکارت، سازمان‌های کارآفرین، علی پارسائیان، انتشارات ترمه، تهران، 1383.

7. سعیدی‌کیا، مهدی، آشنایی با کارآفرینی، نشر سپاس، تهران.


91/2/13::: 6:16 ع
نظر()
  
  

نظریه سیستمی از جمله رهیافتهای سیستمی و اقتضایی به مدیریت محسوب می گردد و مبتنی بر این تفکر است که باید سازمان را به منزله یک کل نظام یافته در نظر گرفت. بر مبنای این نظریه، از تحلیل داده ها برای حل مسائل و اتخاذ تصمیم استفاده می شود. رهیافت سیستمی، با در نظر گرفتن چهارچوبی برای تجسم عوامل و متغیرهای داخلی و خارجی سازمان در قالب یک مجموعه واحد، به شناخت "خرده سیستمها"، "سیستم اصلی"، و "ابر سیستم پیچیده محیط بر سازمان" کمک می کند. بدین ترتیب می توان با در نظر گرفتن کارهای برنامه ریزی شده و کارهای انجام شده توسط هر خرده سیستم از سیستم کلی سازمان، برای بهبود فعالیتهای سازمان در مسیر تحقق مأموریت آن اقدام کرد. به طور کلی تحلیل هر پدیده در نظریه سیستمی، با توجه به عناصر اصلی آن (داده ها، فراگرد، بازده ها) انجام می پذیرد.

سیستم مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته است که برای کسب هدف مشترک فعالیت می کنند. معمولاً سیستمهای بزرگ از تعدادی خرده سیستم یا اجزای کوچکتر تشکیل می شوند. بنابر این هر سازمان به منزله یک سیستم باز در نظر گرفته می شود که از تعدادی خرده سیستم تشکیل شده و ضمن فعالیت در یک فراگرد مستمر "تبدیل منابع ورودی به محصولات خروجی" با محیط خود در تعامل است؛ بنابر این نگرش "حفظ ارتباط با محیط خارجی" برای سازمان اهمیت حیاتی دارد؛ زیرا محیط خارجی هم منشاء تأمین منابع ورودی و هم مصرف کننده بازداده های خروجی سازمان است و ضمن ارائه بازخور از مشتریان، به اصلاح عملیات و بازنگری در فراگرد سیستم کمک می کند و بر بهبود نتایج آن اثر می گذارد؛ زیرا بدون دریافت نظر مشتریان امکان ارزیابی دقیق کیفیت عملکرد سازمان کاهش می یابد. در واقع، در صورت کاهش تمایل مشتریان به استفاده از بازداده های سازمان، امکان تداوم فعالیت و بقای بلند مدت سازمان در عرصه تجارت کاهش می یابد. به این ترتیب، بر مبنای نگرش "سازمان به مثابه یک سیستم باز"، مشتریان نقش تعیین کننده ای در تداوم حیات سازمان دارند.

نظریه پردازان مکاتب مدیریت علمی، اصول گرایی، و روابط انسانی، هنگام مطالعه سازمان، اجزای آن را در نظر می گرفتند و بر این باور بودند که "کل سازمان برابر است با مجموع اجزای آن"؛ به همین دلیل سازمان را بر حسب اجزای آن تشریح می کردند؛ در حالی که نظریه پردازان سیستمی بر این باورند که "کل سازمان، چیزی متفاوت با مجموع اجزای آن است"؛ و هنگام مطالعه سازمان، آن را به صورت کلی در نظر می گیرند و ویژگیهای اجزای آن را تلفیق می کنند. در واقع در مکاتب قبلی از نوعی تفکر تحلیلی تجزیه مدار استفاده می کردند؛ در حالی که نظریه پردازان سیستمی از نوعی تفکر ترکیبی بهره می گیرند. به نظر یکی از کارشناسان مدیریت سیستمها تفکر تحلیلی بر "اندیشیدن از خارج به داخل" است. البته هیچ کدام از این دو شیوه، ارزش دیگری را نفی نمی کند؛ ولی شناختی که با استفاده از تفکر ترکیبی در مورد کلیت یک پدیده به دست می آید، از طریق تفکر تحلیلی دست نایافتنی است.

نظریه پردازان سیستمی، بر ضرورت انخاذ شیوه تفکر ترکیبی اصرار دارند؛ زیرا بر این باورند که مدیریت در خلاء انجام نمی شود و مدیران تحت تأثیر متغیرهای سازمانی و محیطی قرار دارند و متقابلاً بر این متغیرها اثر می گذارند.

به این ترتیب، با مطرح شدن ضرورت نگرش سیستمی، یافته های دانش مدیریت با چالش عظیمی مواجه گردید؛ زیرا بر مبنای این نگرش باید برای مدیریت یک سازمان، همه اجزای آن شناسایی شوند و کلیه فراگردها و فعالیتهای منظم اجزای مذکور و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر، مد نظر قرار گیرند. دو نفر از صاحب نظران مدیریت پیش بینی کرده اند که "مبانی شناسایی سازمانها و مسائل آنها در چهارچوب نگرش سیستمی، ممکن است در آینده به انقلابی در عرصه مدیریت منجر شود؛ نظیر آنچه با اشاعه مبانی نظریه مدیریت علمی تیلور حاصل شد".

چستر بارنارد مانند فایول، بر اساس تجربه خودش در منصب مدیریت عالی بنیانگذار رهیافت جدیدی به مدیریت محسوب می شود؛ البته رهیافت بارنارد (رئیس سابق شعبه شرکت تلفن بل در نیوجرسی) با فایول متفاوت است. بارنارد به جای تفکیک اصول و وظایف خاص مدیریتی، به طراحی یک رهیافت سیستمی مجردتر پرداخت. وی در کتاب معروفش "وظایف مدیر عالی اجرایی" سازمانها را به منزله مجموعه ای از خرده سیستمهای همکاری کننده در نظر می گیرد؛ یعنی سازمان مجموعه پیچیده ای از خرده سیستمهای اجتماعی، شخصی، زیستی، و فیزیکی است که در یک ارتباط منظم و خاص، نتایج فعالیت آنها برای دستیابی به حداقل یک هدف معین با هم تلفیق می شود.

بارنارد بر این باور است که تحقق همکاری در سازمان، به وجود سه عامل "تمایل به خدمت"، "هدف مشترک"، و "ارتباطات" بستگی دارد. به نظر وی اگر این سه عامل در یک سازمان وجود نداشته باشند یا مستقل از یکدیگر عمل کنند، دیگر سازمانی باقی نخواهد ماند. بر اساس نظر بارنارد، ارتباطات عاملی نیروبخش است که شکاف طبیعی میان تمایل فرد به خدمت و هدف مشترک سازمان را پر می کند.

همانطور که ذکر شد، قبل از این نظریه پردازان سازمان و مدیریت آنها را به صورت مجموعه ای از اجزای تفکییک و تجزیه شدنی در نظر می گرفتند تا اینکه دیدگاه سیستمی بارنارد نظریه پردازان سازمان و مدیریت را تشویق کرد که سازمانها را به منزله "کلهایی پیچیده و پویا" مطالعه کنند. نکته حایز اهمیت در سخنرانیها و نوشته های بارنارد، تأکید شدید وی بر لزوم رعایت اخلاق در مدیریت است.


  
  

نظریه شخصیت و سازمان از جمله رهیافتهای منابع انسانی به مدیریت است. مجموعه آثار کریس آرجریس نمایانگر آن است که وی همانند مزلو و مک گریگور بر این باور بود که انسان یک کل منسجم و نظام یافته است. آرجریس در کتاب خود تحت عنوان "شخصیت و سازمان"، ضمن مقایسه فعالیتهای مدیریتی در سازمانهای سلسله مراتبی و سنتی، با نیازها و تواناییهای افراد بالغ، چنین نتیجه گیری می کند که برخی از اقدامها و فعالیتهایی که بویژه تحت تأثیر رهیافتهای سنتی مدیریت انجام می پذیرند، با شخصیت افراد بالغ ناسازگارند.

برای مثال اصل تخصص گرایی در مدیریت علمی بر این فرض استوار است که هرچه کارها به نحو بهتری تعریف شوند، افراد به طور کارآتری آنها را انجام خواهند داد. به نظر آرجریس، این عمل ممکن است مانع خود شکوفایی افراد در محیط کار شود. همچنین به منزله یک مثال دیگر می توان به نظریه وبر در مورد بوروکراسی اشاره کرد که بر اساس آن باید سلسله مراتب اختیارات روشن باشد و مدیران سطوح بالاتر، افراد سطوح پایینتر را هدایت و کنترل کنند. آرجریس معتقد بود که احتمال دارد این روال به وابسته شدن افراد به مسئولان خود و انفعالی شدن رفتار آنان بیانجامد؛ تا حدی که ممکن است کارکنان احساس کنند که کمترین کنترلی بر محیط کاری خود ندارند. در یک مثال دیگر به اصل وحدت مدیریت فایول اشاره می شود که بر مبنای آن هنگامی که کار افراد در سازمان برنامه ریزی شده باشد و به وسیله یک سرپرست هدایت شود، کارآیی آنان افزایش خواهد یافت؛ در حالی که آرجریس بر این باور بود که ممکن است رعایت اصل وحدت مدیریت، زمینه عدم موفقیت روانی افراد را فراهم آورد؛ زیرا از نظر روان شناختی، موفقیت هنگامی حاصل می شود که افراد خودشان هدفگذاری کنند و به اهداف مذکور دست یابند. آرجریس نیز همانند مک گریگور معتقد بود که اگر نگرش مدیران به کارکنان خود مثبت باشد، آنان را مسئولیت پذیر و قابل اعتماد می دانند و در چنین حالتی، بهره وری کارکنان نیز افزایش می یابد؛ به همین دلیل بر ضرورت توسعه مسئولیتهای شغلی، افزایش تنوع کاری، استفاده از سبکهای مشارکتی، و بهبود روابط انسانی تأکید می کرد. طبق نظر آرجریس، بروز مسائلی نظیر غیبت، ترک خدمت و از خود بیگانگی در میان کارکنان، نشانه وجود ناسازگاری میان شخصیت کارکنان بالغ با اقدامها و فعالیتهای مدیریتی سازمان است.


  
  

نظریه آشوب از جمله رهیافتهای سیستمی و اقتضایی به مدیریت محسوب می گردد. نظریه پردازان سنتی مدیریت تلاش می کردند تا "بهترین راه" را برای فعالیت مدیران در وضعیتهای گوناگون، شناسایی کنند؛ به طوری که پس از دستیابی به اصولی جهانشمول، "مدیریت خوب" الزاماً در گرو یادگیری و نحوه به کارگیری آنها باشد. اما دیری نگذشت که پژوهشگران دریافتند که گاهی اوقات ضرورت دارد تا برخی از اصول سنتی (مانند وحدت فرماندهی فایول، مبنی بر اینکه هر یک از افراد فقط باید به یک رئیس پاسخ دهد)، برای دستیابی به نتایج بهتر، نادیده گرفته شوند. از این رو شکل گیری نظریه اقتضایی آغاز شد.

رهیافت اقتضایی که گاهی رهیافت وضعیتی نیز نامیده می شود، بر اجتناب از اصول گرایی مطلق تأکید دارد؛ در واقع، ضرورت مدیریت بر مبنای اقتضا از این واقعیت نشأت می گیرد که عملکرد مدیر در هر زمان، باید با توجه به "موقعیت و مجموعه شرایط فعالیت وی" ارزیابی شود . وظیفه نظریه و علم، تجویز یک عمل برای یک وضعیت خاص نیست، بلکه یافتن روابطی بنیادی، فنون اساسی و سازماندهی دانش موجود بر مبنای مفاهیمی روشن است؛ زیرا نحوه کاربرد فنون مذکور در عمل، به وضعیت بستگی دارد؛ از این رو تدکید می شود که "مدیریت مؤثر"، همواره بر مبنای شناخت مقتضیات تحقق می پذیرد.

بنابر این بر اساس رویکرد اقتضایی، تلاش می شود تا واکنشهای مدیریتی با مسائل و فرصتهای منحصر به فرد وضعیتهای گوناگون، هماهنگ گردد. استفاده از رویکرد اقتضایی، اهمیت خاصی در مدیریت امروز دارد؛ به طوری که کاربرد این رویکرد به همه وظایف مدیریتی تسری یافته است. برای مثال مفهوم بوروکراسی از نظر ماکس وبر، برای معرفی شکل مطلوب و مناسب سازمان مطرح شد؛ ولی اگر با نگرش اقتضایی به طرح بوروکراتیک سازمان نگریسته شود، این طرح فقط به مثابه یکی از الگوهای سازماندهی قابل استفاده است؛ یعنی انتخاب بهترین ساختار برای هر وضعیت معین، به عوامل چندی بستگی دارد؛ از جمله "میزان تغییرات محیطی"، "فن آوری عمده سازمان" و "راهبردی که سازمان دنبال می کند"، "اندازه سازمان" و "شبکه های قدرت و کنترل در سازمان"؛ با توجه به این عوامل، فقط هنگامی که محیط نسبتاً پایدار باشد و عملیات آن قابل پیش بینی باشد و اندازه آن بزرگ باشد، استفاده از ساختار بوروکراتیک، بهترین کارکرد را خواهد داشت؛ یعنی در سایر وضعیتها باید از گزینه های دیگر ساختاری استفاده شود. در واقع بر مبنای رویکرد اقتضایی، "ساختاری که برای یک سازمان مفید است، ممکن است برای یک سازمان دیگر فاقد مطلوبیت باشد" و حتی گفته می شود "آنچه که در یک زمان خوب عمل می کند، ممکن است در آینده (به دلیل تغییر مقتضیات) خوب عمل نکند".

شعور متعارف نیز ضرورت استفاده از "رهیافت اقتضایی" در رفتار مدیریت را تأیید می کند. از آنجا که سازمانها از حیث اندازه، هدفها، نوع فعالیتها و مانند آن، با هم تفاوت دارند، یافتن اصول جهانشمولی که در همه شرایط و وضعیتهای سازمانی گوناگون کارساز باشند، عجیب به نظر می رسد. به همین دلیل میتوان گفت که: "همه چیز بستگی دارد به ..." و این پرسش را مطرح کرد که "به چه چیز بستگی دارد؟". پژوهشگران مدیریت تلاش می کنند در پاسخ به این پرسش، "متغیر ها" یا "چیزها" را شناسایی کنند. در نگاره زیر چهار متغیر مشهور اقتضایی، که از میان حداقل یکصد متغییر گوناگون انتخاب شده اند، ارائه گردیده است. این متغیرها به طور متداول مورد استفاده قرار می گیرند و تصوری برای درک معنی متغیر اقتضایی ارائه می کنند.

آثار برخی از متغیرهای مشهور اقتضایی در تعیین موقعیت مدیریت

1. اندازه سازمان- بر تعداد افراد هر سازمان دلالت دارد و تأثیر عمده ای بر نحوه عملکرد مدیران دارد؛ زیرا هر اندازه سازمان افزایش یابد، مسأله ایجاد هماهنگی در آن نیز افزایش می یابد، برای ایجاد هماهنگی در یک سازمان 50 نفره باید از ساختار ویژه ای استفاده شود که با ساختار مناسب برای یک سازمان 50000 نفره بسیار متفاوت است.

2. تکراری بودن فن آوری تولید- هر سازمانی برای دستیابی به اهداف خود از نوعی فن آوری استفاده می کند که به منظور تبدیل ورودی به خروجی مورد استفاده قرار می گیرد. اگر فن آوری تکراری باشد، ساختارهای سازمانی، سبکهای رهبری، و سیستمهای کنترلی مورد نیاز سازمان با آنچه که در سازمانهای دارای فن آوری غیر تکراری مورد نیاز است، تفاوت ندارند.

3. عدم اطمینان محیطی- میزان عدم اطمینان ناشی از تغییرات مستمر در محیطهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فن آوری و سیاسی بر فراگرد مدیریت اثر می گذارد. آنچه که برای یک محیط پایدار و قابل پیش بینی خوب کار می کند، ممکن است برای یک محیط غیر قابل پیش بینی و در حال تحول سریع و مستمر، کاملاً نامناسب باشد.

4. تفاوتهای فردی- افراد از حیث میزان تمایل به رشد، میزان بلوغ، استقلال، تحمل ابهام و انتظارات و نظایر آن با هم تفاوت دارند. این گونه تفاوتها بویژه هنگامی اهمیت می یابند که مدیر بخواهد با توجه به وضعیت نیروی انسانی، از میان روشهای انگیزش، سبکهای رهبری و طراحیهای شغلی، گزینه های مناسبی را به کار گیرد.

برخی از دانشمندان مدیریت به دلیل اینکه نظریه اقتضایی به طور عملی میان "رهیافت سیستمی" و "رهیافت صرفاً وضعیتی"، نوعی تقارب و مصالحه بوجود آورده است، مجذوب آن شده اند.

رهیافت سیستمی اغلب به خاطر اینکه خیلی کلی، مجرد و انتزاعی است، مورد انتقاد قرار می گیرد. دیدگاه صرفاً وضعیتی نیز به خاطر اینکه خیلی خاص و جزئی نگر است نقد می شود؛ زیرا دیدگاه وضعیتی مبتنی بر این باور است که هر وضعیت در زندگی واقعی، رهیافتب کاملاً ویژه و متفاوت با وضعیتهای دیگر را طلب می کند. طرفداران نظریه اقتضایی کوشیده اند از وجه مشترک نظریه های سیستمی و وضعیتی سود جویند، و ضمن دسته بندی مقتضیات مورد نظر، در تعمیم آنها به وضعیتهای خاص دقت کنند. رهیافت اقتضایی دارای سه ویژگی حایز اهمیت است: 1) دیدگاه سیستم باز؛ 2) گرایش به پژوهش و تحقیق علمی؛ و 3) توجه به مجموعه ای از عوامل (رهیافت مبتنی بر تحلیل چند متغیره).

دیدگاه سیستم باز- استفاده از دیدگاه سیستم باز در رهیافت اقتضایی حایز اهمیت بسیار است. نظریه پردازان اقتضایی، تمرکز صرف بر عملیات داخلی سازمان را کافی ندانسته، تلاش برای شناخت چگونگی تلفیق خرده سیستمهای سازمانی برای تعامل با سیستمهای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی محیط بیرونی را ضروری می دانند.

گرایش به پژوهش عملی- پژوهش عملی به مدیریت اثربخش تر عملیات کاری منجر می شود؛ بدین ترتیب که پژوهشگران اقتضایی می کوشند تا یافته های خود را به ابزارها و پالاینده هایی تبدیل کنند تا مدیران بتوانند با استفاده از ابزارها و پا لاینده های مذکور هر وضعیت را شناسایی کنند و با آن به طور اثر بخش تری برخورد نمایند.

رهیافت مبتنی بر تحلیل چند متغیره- بر اساس تفکر سنتی مبتنی بر دیدگاه سیستم بسته، به کاوش روابط علی یک به یک میان عوامل، برداخته می شد. این رهیافت مبتنی بر تحلیل دو متغیره است؛ برای مثال، در نگرش سنتی روابط انسانی چنین فرض می شد که "روحیه بالای کارکنان" به طور خودکار به بهره وری بیشتر" منجر می شود. در این تحلیل دو متغیره، متغیر "روحیه" به منزله تنها علت مستقیم تغییرات متغیر "بهره وری" در نظر گرفته می شد؛ در صورتی که بعدها، تحلیلهای چند متغیره نشان داد که متغیرهای بسیاری، نظیر "شخصیت کارمند"، "ماهیت کار"، "پاداشها"، "جایگاه شغل" و "رضایت از زندگی"، در مجموع موجب تغییرات در بهره وری می شوند. تحلیل چند متغیره به منزله یک فن تحقیق، برای معین کردن چگونگی تلفیق متغیر هایی که در تعامل با هم منجر به یک نتیجه خاص می شوند، به کار می رود. برای مثال فرض می شود که اگر شخصیت کارمندی اقتدار مآب باشد؛ ساختار یافتگی کار زیاد باشد؛ و کارمند مذکور از زندگی و کارش بسیار راضی باشد. آنگاه ممکن است نتیجه گیری شود که در چنین شرایطی انتظار بهره وری زیاد داشت. نظریه پردازان مدیریت اقتضایی می کوشند از تحلیلهای چند متغیره برای تبیین نقش مدیریتهای مربوط، به طور عملی استفاده کنند.

اگر چه رهیافت اقتضایی هنوز بطور کامل توسعه نیافته، مرحله ای مفید در سیر تکامل تفکر مدیریت محسوب می شود؛ زیرا مناسب بودن هر تصمیم را با توجه به وضعیت، مورد توجه قرار می دهد. افراد، سازمانها، و مسائل اجتماعی بسیار پیچیده تر از آنند که "پیروی خشک از اصول جهانشمول مدیریت" قابل توجیه باشد. تفکر اقتضایی را می توان نتیجه نوعی تسری عملی رهیافت سیستمی فرض کرد. اگر تفکر سیستمی به مثابه یک عامل وحدت بخش در سیر تفکر مدیریت در نظر گرفته شود، می توان رهیافت اقتضایی را نوعی هدایت عملی برای نیل به این وحدت به حساب آورد.

البته رهیافت اقتضایی نیز از انتقادات صاحب نظران مصون نمانده است. یک انتقاد به نظریه اقتضایی آن است که سازمان را همچون اسیری در چنگال محیط معرفی می کند. در صورت پذیرش این طرز تلقی، تلاش برای مدیریت سازمان بیهوده به نظر می رسد؛ در حالی که در عالم واقع، سازمانها در معرض تلفیقی از هجمه نیروهای محیطی و اقدامهای مدیریتی قرار دارند و نظریه پردازان مدیریت باید نحوه برخورد با نیروهای مذکور را متناسب با هر وضعیت ویژه، تعیین کنند. بنابر این مطرح می شود مبنی بر اینکه "آیا نظریه پردازان مدیریت اقتضایی می توانند از عهده این مهم برآیند یا خیر؟". در پاسخ می توان گفت که "باید صبر کرد و دید". در حال حاضر، آنان در مسیری سازنده و امیدوار کننده حرکت می کنند. ناگفته نماند که رهیافت اقتضایی را باید به مثابه یک گام نویدبخش در نظر گرفت، نه خاتمه ای بر سیر تکاملی تفکر متداول مدیریت.


  
  

در این نظریه چنین فرض می شود که آدمی با عوامل مؤثر بر رضایت شغلی خویش، برخوردی دوگانه دارد. گاهی در اثر فقدان برخی از عوامل، احساس عدم رضایت می کند و در صورت فراهم آمدن عوامل و شرایط مذکور احساس عدم رضایت وی کاهش می یابد؛ به طوری که بتدریج به بی تفاوتی وی نسبت به موضوع مورد نظر می انجامد.

این مجموعه از عوامل را ((حافظ وضع موجود)) یا ((نگهدارنده)) یا ((تأمین کننده بهداشت روانی)) می نامند؛ برای مثال، تشنگی از حالتهای غیر قابل تحملی است که به شدت موجودات زنده را تحت تأثیر قرار می دهد و هرگاه بروز کند، سایر نیازهای آدمی تحت الشعاع آن قرار می گیرد؛ ولی اگر با نوشیدن آب فرونشیند، نیاز به آب کاهش می یابد؛ به طوری که انسان نسبت به اهمیت آن بی تفاوت می شود؛ ولی عدم وجود آن فرد را به تکاپو وامی دارد. افراد رفع این گونه نیازها را جزء حقوق طبیعی و مسلم خود می دانند، این نیازها معمولاً به عوامل خارج از شغل مربوط می شوند. نظیر نیاز به غذا یا امنیت که عدم ارضاء آنها، انسان را ناراضی می سازد، ولی ارضای آنها وی را به فعالیت بیشتر بر نمی انگیزد(افراد نسبت به ارضاء آنها بی تفاوتند). در کنار این نیازها، نیازهای دیگری وجود دارند که افراد نسبت به عدم ارضاء آنها بی تفاوتند (ناراضی نمی شوند)، ولی در صورت ارضاء آنها برانگیخته می شوند و به حد مطلوبی از رضایت دست می یابند. این نیازها معمولاً به وسیله عوامل درونی شغل رفع می گردند؛ نظیر مسئولیت بیشتر، پیشرفت در کار، کسب موفقیت و شناسایی و تحسین به خاطر حسن انجام کار. اگر این گونه رضایتمندیها به نحو مطلوبی از طریق عوامل داخلی شغل حاصل گردند، تثبیت خواهند شد. با توجه به این تفکیک بین عوامل ایجاد رضایت و عوامل ایجاد نارضایتی، مدیر می تواند برای کاهش نارضایتی و افزایش انگیزه و رضایت شغلی اقدام کند. بدین ترتیب بهسازی محیط کار برای حفظ وضع موجود مفید است، ولی برای انگیزش کارکنان در جهت تحقق وضع مطلوب، کفایت ندارد. برای نیل به وضع مطلوب، باید کارکنان را با استفاده از انگیزنده هایی نظیر کسب موفقیت ترغیب کرد. چنین برخوردی با کارکنان می تواند منجر به تحول شگرفی در بهره وری نیروی انسانی گردد.


  
  
<   <<   11   12   13   14      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام خسته نباشید