اساس نظریه نقشهای مدیریتی آن است که باید با ملاحظه آنچه مدیر انجام می دهد، فعالیتها یا نقشهای وی را معین کرد. مینتزبرگ با مطالعه منظم فعالیتهای مدیران اجرایی پنج سازمان متفاوت، نتیجه می گیرد که مدیر برای انجام وضایف برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، و کنترل به فعالیتهای گوناگونی می پردازد. وی معتقد است که مدیر نقشهای ذیل را ایفا می کند:
الف) نقشهای متقابل شخصی
1. رئیس تشریفات (انجام وظایف اجتماعی و تشریفاتی به منزله نماینده سازمان)؛
2. رهبر؛
3. رابط (بویژه در مواجهه با افراد خارج از سازمان).
ب) نقشهای اطلاعاتی
1. گیرنده (اخذ اطلاعات مربوط به عملیات یک واحد سازمانی)؛
2. نشر دهنده (ارائه اطلاعات به کارکنان)؛
3. سخنگو (انتقال اطلاعات به خارج از سازمان).
ج) نقشهای تصمیم گیری
1. سوداگری؛
2. آشوب زدایی؛
3. تخصیص دهنده منابع؛
4. مذاکره کننده.
البته نباید وظایف مدیریتی نادیده گرفته شوند؛ در واقع نقشهایی که مینتزبرگ مطرح می سازد، جلوه هایی از بسیج منابع، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، و کنترل محسوب می شوند؛ نا گفته نماند که نقشهای متقابل شخصی، در نتیجه اختیارات رسمی و همراه با منصب و مقام مدیر پایدار می شوند و بر تعامل مدیر با افراد داخل و خارج سازمان دلالت دارند و زمینه ساز ایفای نقشهای اطلاعاتی محسوب می شوند؛ به این ترتیب به دلیل افزایش امکان دسترسی مدیر به اطلاعات مورد نیاز در سازمان، زمینه ایفای نقشهای تصمیم گیری را فراهم می کند تا مدیر بتواند برای حل مسائل و یا استفاده از فرصتها، به نحو مطلوبتری تصمیم بگیرد.
آدزیس برای اداره مؤثر هر سازمان، اهتمام مدیر به ایفای نقشهای چهارگانه تولیدی، اجرایی، ابداعی، و ترکیب کنندگی را لازم می داند. هر یک از این نقشها، با یکی از خرده سیستمهای "سیستم اجتماعی" ارتباط دارد؛ توضیح اینکه، هر سازمان بازرگانی، صنعتی، یا اداری یک سیستم اجتماعی است و بیشتر سیستمهای اجتماعی از خرده سیستمهای به هم پیوسته متعددی تشکیل شده اند؛ نظیر خرده سیستمهای "انسانی- اجتماعی"، "اداری- ساختاری"، "اطلاعاتی- تصمیم گیری"، "فن آوری- اقتصادی".
در نقش تولیدی مدیر باید نتایجی برابر با رقیب، یا بهتر از آن کسب کند. میزان شایستگی هر مدیر موفق و مؤثر، وابسته به میزان دانش حرفه ای وی در مورد کارش است؛ خواه رشته کاری وی بازاریابی باشد، خواه مهندسی، خواه حسابداری یا یک رشته دیگر. مدیر در نقش تولیدی در چهار چوب خرده سیستم "فن آوری- اقتصادی" فعالیت می کند.
پرکار بودن و داشتن مهارت فنی، برای موفقیت مدیر کافی نیست. مدیر باید علاوه بر مهارت فنی و پشتکار، توان هدایت و استفاده از افراد خود را داشته باشد؛ یعنی باید مراقب باشد که این افراد نیز به طور مفید به کار گرفته شوند. مدیر در نقش اجرایی خود، برنامه زمانبندی شده ای تهیه می کند و به ایجاد هماهنگی، اعمال کنترل، و برقراری انضباط می پردازد. مدیر باید مراقب باشد تا سیستم به گونه ای کار کند که برای آن طراحی شده است. مدیر در نقش اجرایی، در چهارچوب خرده سیستم "اداری- ساختاری" فعالیت می کند.
مدیرانی که در محیطهای پویا فعالیت می کنند باید بتوانند در ضمن ایفای نقشهای تولیدی و اجرایی خود، با بهره گیری از قدرت تشخیص و نوآوری، برای تصحیح و تغییر اهداف و ویژگیهای نظام اجرایی موجود اقدام کنند. در این نقش مدیر باید فردی مبدع و مبتکر باشد. مدیران مبتکر بر خلاف مدیرانی که صرفاً اجرا کننده اند، برنامه عملیاتی خود را تنظیم می کنند و روشهای اجرایی مناسب را بر می گزینند. مدیر در نقش ابداعی، در چهار چوب خرده سیستم "اطلاعاتی- تصمیم گیری" فعالیت می کند.
ایفای مجموعه نقشهای تولیدی، اجرایی، و ابداعی نیز برای موفقیت در انجام وظایف مدیریتی کافی نیست؛ زیرا بسیار اتفاق می افتد که یک سازمان موفق پس از کناره گیری مدیر مبتکر و خلاق خود سقوط می کند؛ برای آنکه سازمان همواره موفق باشد، مدیر باید نقش دیگری را نیز ایفا کند. این نقش، نقش ترکیبی است. مدیر در نقش ترکیبی، راهبردها و استراتژیهای فردی را به راهبرد گروهی، مخاطرات فردی را به مخاطرات گروهی، اهداف فردی را به اهداف گروهی، و ابتکارات فردی را به ابتکارات گروهی مبدل می کند. هرگاه یک گروه بتواند با اتکا به جمع خود و با تعیین اهداف روشن برای خود فعالیت کند، می توان گفت که مدیر آن گروه نقش ترکیبی را به طور مناسبی ایفا کرده است. ایفای نقش ترکیبی مستلزم وجود مدیری است که به نیازهای افراد خود واقف و نسبت به ارضاء آن نیارها کوشا باشد. چنین فردی می تواند کل سازمان را در جهت تحقق اهداف و راهبردهای آن متحد سازد. مدیر در نقش ترکیبی؛ درچهارچوب خرده سیستم "انسانی- اجتماعی" فعالیت می کند.
آدزیس بر این باور بود که اگر مدیر فقط به ایفای یکی از چهار نقش مذکور بپردازد، سبک مدیریت وی نادرست و نامطلوب خواهدبود. البته وی معتقد بود که مدیران اندکی وجود دارند که می توانند هر چهار نقش مدیریتی را به طور کامل ایفا کنند و در مدیریت خود از سبکی صحیح و درست بهره گیرند؛ زیرا این مدیران باید هم از تخصص فنی بالا، هم از قدرت اجرایی کافی، هم از توان ابداع و ابتکار مطلوب، و هم از قدرت ترکیب کنندگی لازم برخوردار باشند؛ به همین دلیل بندرت ممکن است مدیری پیدا شود که بتواند همه نقشهای مذکور را خودش ایفا کند. در واقع فراگرد مدیریت، باید برای ایفای نقشهای نسبتاً متضاد، ولی ممکن، چندین نفر را به کار گیرد؛ ولی نقش ترکیبی، نقشی است که همه مدیران ناگزیر از ایفای آنند؛ یعنی اگر یک مدیر توان ایفای نقشهای تولیدی، اجرایی، و ابداعی را نداشته باشد، می تواند از دیگران کمک بگیرد، ولی نقش ترکیبی را باید خودش عهده دار شود. اگر این نقش توسط مدیر ایفا نگردد، وی به فردی "سوداگر"، "بحران آفرین"، "بیش از حد مقرراتی" و "پرکار و تک رو" تبدیل خواهد شد.
نظریه یادگیری سازمانی
نظریه یادگیری سازمانی از جمله رهیافتهای سیستمی و اقتضایی به مدیریت محسوب می گردد و سازمان را به مثابه یک "سیستم باز صاحب اندیشه و زنده" در نظر می گیرد. با تأکید بر این نکته که سازمانها نیز مانند ذهن انسانها برای تطبیق با شرایط محیطی متحول، متکی به دریافت بازخورند؛ سازمانها درست مانند حیوانات باهوش تر و انسانها از تجربه درس می گیرند و درگیر فراگردهای ذهنی پیچیده ای مانند "پیش بینی، شناسایی، تعریف، طراحی و حل مسأله" می شوند. دو نفر از نظریه پردازان سازمان بر این باورند که "در بسیاری از سازمانها، برخی از حالات یادگیری سازمانی، به طور منظم ایجاد می شوند"؛ نظیر سه فراگرد متداول یادگیری سازمانی که عبارتند از: فعالیتهای بهبود و توسعه منابع انسانی؛ فعالیتهای برنامه ریزی راهبردی؛ و به کارگیری و تسلط بر فن آوریهای جدید در سازمان. به هر حال، سازمانها معمولاً همه استعداد و توان یادگیری خود را به کار نمی گیرند. حاصل یادگیری سازمان، پیش از حاصل یادگیری انفرادی مجموعه اجزای آن است؛ یعنی حاصل یادگیری کل سازمان، از جمع یادگیریهای انفرادی و مجزای بخشهای تشکیل دهنده آن بیشتر است. یادگیریهای منفرد حاصل از آموزش و توسعه مهارتهای نیروی انسانی، فراهم آوردن پایگاههای علمی، و آشنایی با نظریه ها و چهرچوبهای جدید، فقط هنگامی به یادگیری سازمانی منجر می شود که بر اقدامهای مدیریتی، خط مشیها و راهبردهای طراحی سازمانی اثر بگذارد.
موضوع یادگیری سازمانی در حدود دهه 1970 میلادی مطرح شد. کتاب معروف پیتر سنج تحت عنوان اصل پنجم، موجب شهرت و توسعه تفکر سیستم باز و یادگیری سازمانی شد. سازمان یادگیرنده از نظر پیتر سنج، سازمانی است که با استفاده از افراد، ارزشها و سایر خرده سیستمها، و با تکیه بر درسها و تجربه هایی که به دست می آورد، به طور پیوسته عملکرد خود را تغییر می دهد و آن را بهبود می بخشد، به نظر وی اجزای اصلی هر سازمان یادگیرنده عبارتند از:
1. مدلهای ذهنی- در این سازمانهاف همه افراد شیوه های قدیمی اندیشیدن را کنار می گذارند؛
2. مهارت شخصی- در این سازمانها، افراد خودآگاه بوده، به طور باز با دیگران برخورد دارند؛
3. تفکر سیستمی- همه اعضای این سازمانها یاد می گیرند که کل سازمان چگونه کار می کند؛
4. بصیرت مشترک- همه اعضای این سازمانها به شناسایی و تعریف برنامه های عملی خود می پردازند و در مورد آنها توافق حاصل می کنند؛
5. یادگیری گروهی- همه اعضای این سازمانها برای به اجرا درآوردن برنامه های مورد توافق، همکاری می کنند؛
به نظر گاروین، "سازمان یادگیرنده سازمانی است که در ایجاد، کسب، انتقال دانش و اصلاح رفتار خود در واکنش به دانش و بصیرتهای جدید مهارت دارد". گاروین و برخی از صاحب نظران دیگر با تسری مصادیق مدل سیستم باز به سازمان و در نظر گرفتن قابلیتی نظیر قابلیت "مغز انسان" برای آن مدل، این نظریه را توسعه دادند. گاروین بر این باور است که یادگیری سازمانی درست مثل یادگیری انسانی، سه مرحله دارد: 1) شناخت (یادگیری مفاهیم جدید)؛ 2) رفتار (توسعه مهارتها و توانائیهای جدید)؛ و 3) عملکرد (انجام کار، به طور واقعی). تحقق هر سه مرحله فوق، مستلزم آن است که فاصله موجود میان نظریه و عمل حذف شود.
طبق نظر گاروین، سازمان برای استفاده از فکرهای جدید در بهبود عملکرد سازمانی و تبدیل آنها به برنامه های عملی، به پنج مهارت نیاز دارد: 1) حل مسأله؛ 2) کسب تجربه؛ 3) یادگیری از تجربه خود و تاریخ؛ 4) یادگیری از دیگران؛ 5) انتقال یا اجرا.
اگر سازمانهای امروزی در صدد پیشرفت باشند (به جای اینکه فقط در اندیشه حفظ و تداوم حیات خود باشند)، به همه مهارتهای فوق نیاز دارند.
توصیهها و راهکارها:
1- نباید در مراحل آغازین راه از نتایج ضعیف و ناموفق مایوس شد.
2- پس از تهیه ی سخت افزار باید اقدامات و پشتوانه نگه داری و مراقبت از آنها در مدارس لحاظ شود . که در غیر این صورت مدارس گورستان عظیم دیجیتالی خواهند شد.
3- پس از تهیه ی سخت افزار مدیران اجرایی مسئول تهیهی نرم افزارهای مناسب طراحی برنامه های راهبردی- و پی گیری راه اندازی سایت مدارس می باشند.
4- آموزش و توجه یه معلمان به شیوهی بنیادی و اصولی در اولین قدم ها.
5- پی گیری مستمر مسئولان در جهت تضمین بقای طرح.
6- مدیران نباید به علت نگرانی در مورد خرابی و هزینه های سخت افزاری دانش آموزان را در استفاده ی رایانه ها محروم کنند که در این صورت با صرف هزینه های هنگفت عایدی نخواهیم داشت.
7- محتوای درس و شیوه های اجرا و ارزشیابی طوری باشد که با استفاده از رایانه ها همخوان باشند و یادگیری مهارتها در ارزشیابی و زندگی فراگیر، محسوس باشد.
8- در مدارس باید آموزش استفاده از رایانه زیر نظر افراد مجرب و متخصص باید در اولویتهای اولیه قرار گیرد.
9- در ادامهی کار دبیران و دانش آموزان به تولید علم و محتوای الکترونیکی تشویق شوند.
امید است ما معلمان با توسعه و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات نسلی پویا، خلاق،متفکر، علم آفرین و متخصص تقدیم میهن اسلامی کنیم.
نتیجه :
فناوری اطلاعات (IT) در آموزش و پرورش یک فرهنگ، یک برنامه و یک جریان آموزشی است و یکی از مولفه های این فرهنگ ، منابع سخت افزاری است اما مقدم بر آن منابع نرم افزاری- فرهنگ بهره وری- و بهره برداری بهینه از این ابزارها می باشد که بدون بستر سازی فرهنگی و انتقال فرهنگ فناوری اطلاعات ، خرید و انتقال فناوری جز اتلاف منابع و سرمایه های به هدر رفته چیزدیگری به دنبال نخواهد داشت.
-----------------------------------------------------------------------------
جدول رتبه بندی کشورها بر اساس شاخص فرصت های دیجیتال سال 2006
منابع :
گروه توسعه و کاربرد فناوری و اطلاعات و ارتباطات.
فناوری اطلاعات وآموزش و پرورش (تالیف رحیم عبا دی)
Powerpoint تهیه از presettion mehdi bagheri
مصاحبه با آقای مهرعلیزاده در رابطه با( تا چه حد می تواند بعنوان راهکار برای حل مشکلات فعلی کشور باشد ؟)
مقالاتی از برگزارى همایش ملى أموزش و پرورش نظرى مهارتى در?و?آبان
سایتهای اینترنتی : www.itanalyze.ir و www.riazilog.com و www.rie.ir و www.google.com و www.yahoo.com
دانش آموزان در جامعهی اطلاعاتی:
1- جستجوگر اطلاعات- هدایت گر- ارزشیاب
2- متفکر- نقاد- تحلیل گر- گزینش گر
3- پیام رسان اثر بخش با استفاده از فناوری ها
4- فناور آموزشی ( توانایی استفاده و راه اندازی ابزارهای فناورانه و ارتباط جمعی)
5- شهروند مسئولیت پذیر
سه دیدگاه در مورد نحوهی کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش وپرورش.
1- در یک دیدگاه فناوری به عنوان یک موضوع و واحد درسی مستقل در برنامه های درسی مطرح می شود.که در بعضی کشورها مثل ژاپن-کره- هندوستان و مالزی و آمریکا در حال اجراست.
2- در دیدگاهدیگر آموزش به کمک ابزارهای فناوری اطلاعات انجام می گیردواز این ابزارها به عنوان انتقال مفاهیم آموزشیاستفاده میشود.
3- در دیدگاه سوم، فناوری اطلاعات با نظام برنامه درسی تلفیق می گردد و تغییرات اساسی در محتوا، روش های یادگیری و نقش معلم و دانش آموز ایجاد خواهد کرد.
مزایاو فرصت های ناشی از توسعهIT :
1- تربیت نیروی انسانی کارآمد وماهر
2- کیفیت بخشی به آموزش و پرورش
3- تربیت نیرو های کار آفرین و کمک به اشتغال زایی
4- دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی
5- کاهش هزینه های آموزشی در بلند مدت
6- روز آمد نمودن سیستم اداری و نظام آموزشی
7- باز آموزی معلمان و افزایش مهارت شغل و دانش آنان
8- ایجاد انگیزه و تلاش و نو آوری در برنامه های درسی
9- کاهش فاصله بین توانمندی های دانش آموزان و خدمات آموزش و پرورش
10- استفاده از تجارب بین المللی.
الف ) موانع درون نظام آموزشی برای بکارگیری ICT
آموزش و پرورش، به رغم تلاشهای صورت گرفته در حیطهی برنامهریزی تفصیلی آموزشی و درسی و نیز در حیطههای اجرایی و اداری، دارای نظامی متمرکز است. این تمرکز برنامه درسی یکسان و بدون انعطاف را از لحاظ محتوا شیوههای آموزش و تدریس، و نوع ارزشیابی برای هر موضوع درسی، برای کلیه دانشآموزان اعم از شهری و روستایی و … با هر نوع استعداد علاقه و خاستگاه اقتصادی و اجتماعی، از هر جنس، نژاد، زبان و فرهنگ و … تجویز میکند در چنین نظامهایی عملاً هیچگونه نوآوری و ابتکار چشمگیر و موثری امکان نهادینه شدن نمییابد زیرا هر اقدامی باید از بالا تصمیمگیری شده و به طور سراسری به اجرا گذاشته شود.
بدنه اجرایی باهرچه از بالا بیاید به صورت یک دستور اداری و از سر رفع تکلیف برخورد میکند و به مجرد برخورد با یک مانع پیشبینی نشده اجرای دستور را متوقف میکند در این شرایط کاربرد فنآوری اطلاعات در آموزش تنها در سطح حداقل مثلاً به صورت یک موضوع درسی، امکانپذیر خواهد شد. افزون برآن به واسطه این تمرکز توان برنامهریزی درسی و رهبری فرانید یادگیری که از مهارتهای اصلی در کاربرد فنآوری در آموزش و پرورش به شمار میرود، در معلمان رشد نمییابد.
· * نیروی انسانی در آموزش و پرورش از نظر کاربرد فنآوری اطلاعات در آموزش با دو نارسایی عمده روبهرو است:
?. پرورش نیافتن تفکر منطقی، خلاقیت ذهنی، روحیه جستجوگری و مهارتمدیریت فرآیند یادگیری ناشی از نارساییهای برنامههای تربیت معلم و مساعد نبودن شرایط محیط کار برای بروز و شکوفایی هرنوع خلاقیت در معلمان.
?. ضعف قابل توجه انگیزه ناشی از علاقهمند نبودن به حرفه معلمی یا عدم توان لازم برای ایفای این نقش.
· نامناسب بودن فضای کالبدی آموزشگاهها به ویژه در موارد زیر:
?. در نقاط روستایی، احتمال فقدان جریان برق و ارتباط تلفنی مطمئن و مؤثر، تعداد کم دانشآموز و چند پایه بودن کلاسها، فقر عمومی و عدم امکان دسترسی خانوادهها به تسهیلات لازم برای بهرهبردن از فنآوری اطلاعات.
?. مسایل خاص مدارس عشایری
?. نامناسب بودن طراحی مدارس (نقشههای تیپ) از لحاظ استقرار تسهیلات فنآوری اطلاعات در مدرسه
ب ) موانع محیطی:
همراه شدن پدیده مدرکگرایی با مساله غامض آزمون سراسری دانشگاهها (اعم از دولتی و غیردولتی) سبب شده است در آموزش و پرورش ایران چهاراصل یادگیری : یادگیری چگونه آموختن یادیگری با دیگران زیستن، یادگیری برای بکاربردن و یادگیری برای بهتر زیستن به یک هدف جدید تبدیل شود " یادگیری برای کسب نمره مناسب جهت بدست آوردن مدرک تحصیلی بالاتر" ، تحمیل شدن این فرهنگ به مدارس سبب شده است که فقط جنبههایی از یادگیری که فرد را به این هدف میرساند مورد توجه قرار گیرند و دانشآموز، معلم ، مدیریت آموزشگاه و آموزش و پرورش والدین و به طورکلی جامعه از توجه به انواع دیگر یادگیری که برای زندگی شاد و مفید در جامعه مدنی پویا دائماًدر حال تغییر لازم است با آگاهی غفلت کنند برای چنین نوع یادگیری چندان نیازی به کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات نخواهد بود.
* در دانشگاههای کشور، در زمینه تخصصهای مرتبط با کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش به ویژه تهیه محتوای آموزشی مناسب و نرمافزارهای لازم، فعالیت آموزشی قابل توجهی صورت نمیگیرد.
* همچنین توان تحقیقاتی کشور طراحی برنامههای مناسب برای کاربرد فنآوری اطلاعات در آموزش تربیت نیروی فنی برای اجرای برنامهها، و نظارت و ارزشیابی از برنامهها با کندی در فضای غیررقابتی، و با کیفیت ضعیفی صورت میپذیرد.
* محدودیتهای ناشی از متفاوت بودن زبان نرمافزارهای رایانهای آموزشی موجود در دنیا با زبان فارسی و نیز محدودیتی که به همین سبب دانشآموزان در تعامل با دنیای خارج از طریق اینترنت روبهرو میشوند کوشش مضاعفی را از جانب طراحان ایرانی نرمافزارهای رایانهای آموزشی طلب میکند.
* ناکارآمدی شبکه و تجهیزات مخابراتی کشور در تأمین ارتباط آسان، ارزان، مطمئن و ایمن از یکسو و فقدان قوانین مناسب برای دفاع از حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان نرمافزارهای آموزشی از سوی دیگر از جمله موانعی به شمار میرود که به ویژه مانع از گسترش فعالیت فرهنگیان علاقهمند و بخش خصوصی مستعد در سرمایهگذاری در این زمینه میشود.
IT در ایران
صنعت IT حدود سه سال پیش مورد توجه مسئولان ایرانی قرار گرفت و اندکاندک شرکتهای خصوصی نیز در کنار بخش دولتی فعالیتهایی را آغاز کردند. اما حضور قدرتمند دولت در صنعت IT برخورد گرم کارشناسان مستقل روبرو نشد
آنها اعتقاد داشتند IT دولتی از بروز خلاقیتها جلوگیری میکند و از همین رو بار دیگر تئوریهای سه گانه جامعه درگیر در فناوری اطلاعات را در میدان منازعه مرور کردند، بر اساس این تئوریها جامعه اطلاعاتی از جامعه کاربران، جامعه تأمین کننده و جامعه صنعتی تشکیل شده است.
در جامعه کاربران تکنولوژی به کاربری رسیده و در نهایت به تولید ارزش افزوده میانجامد؛ تئوریسینها معتقدند دولت باید با سرمایهگذاری در این بخش به آموزش کاربران بپردازد اما در بخش جامعه تأمینکننده که تجهیزات را تأمین و پشتیبانی میکند.
همچنین جامعه صنعتی که به تولید سخت افزارها و نرمافزارها میپردازد، خواهان دخالت نکردن دولت هستند. در ایران با توجه به اینکه حجم گسترده مبادلات تجاری بر عهده دولت است، وجود بخش خصوصی از منافع اقتصادی دولت میکاهد بنابراین در برابر صنعت IT خصوصی مقاومتهایی روی میدهد.
.( آقای مهرعلیزاده IT " تا چه حد می تواند بعنوان راهکار برای حل مشکلات فعلی کشور باشد ؟ " )
دو نگاه متفاوت درعرصه ی فناوری اطلاعات:
1- در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه IT به عنوان محور توسعه در نظر گرفته شده است.
2- در کشورهای جهان سوم IT به عنوان ابزار توسعه مورد بهره برداری قرار می گیرد.
مهم ترین ابزارهای فناوری اطلاعات:
1- رادیو 2- تلویزیون 3- تلفن 4- کامپیوتر 5- اینترنت
6- اینترانت: شبکه های بزرگ محلی و سازمانی که برای استفاده کنندگان خاصی طراحی و اجرا می گردد و به جزئ خدمات اینترنت از اطلاعات درون سازمان خود نیز بهره می گیرند.
7- اکسترانت: جمع بین دو یا چند اینترنت به منظور تبادل اطلاعات بین افراد، همکاران، شرکای اقتصادی در قالب کنفرانس های صوتی و تصویری.
کامپیوتر:
از بزرگ ترین ابزارهای فناوری اطلاعات است که با برخورداری از ظرفیت سازی و ذخیره سازی اطلاعات در درون خود و با ارائه خدمات گسترده ی صوتی و تصویری، نوشتاری و گفتاری توانمندی های بسیاری در خود جای داده است.
ویژگی ها و مزایای مهم استفاده از کامپیوتر:
1- سرعت انجام عملیات 2- دقت و صحت انجام کار 3- قابلیت اطمینان4- توانایی ذخیره سازی.
اینترنت:
اینترنت در واقع یک شبکه ی گسترده ی جهانی است که با اتصال رایانه ها به همدیگر، ضمن حفظ و امنیت اطلاعات موجود در شبکه ها اطلاعات جدیدی را به صورت همزمان در همهی شبکه ها در دسترس کاربران قرار می دهد.
اینترنت، روح تحقیق و پژوهش، خلاقیت و ابتکار را در مورد محقق احیا می کند و فراگیران را از هر نوع خدمات اطلاعاتی و ارتباطی
بهره مند می گرداند.
اینترنت دارای پنج ویژگی مهم است:
1- چند رسانه ای2- فوق متن 3- تعاملی بودن 4 – بایگانی بودن 5- مجازی بودن
اینترنت یک سیستم عظیم جهانی متشکل از انسان، اطلاعات و رایانه است. اینترنت اجتماع انسانها با ایده های متفاوت است. اینترنت کتابخانه و نمایشگاه جهانی است ،چون تعطیلی ندارد و هرکس در هر زمان بخواهد می تواند به آن دسترس داشته باشد.
بیشترین فعالیت های اینترنت و درصد کاربران آنها:
1- گشت و گذار در وب 7/81 %
2- پست الکترونیک 6/81 %
3- یافتن اطلاعات مورد علاقه 2/57 %
4- خواندن اخبار 6/56 %
5- یافتن اطلاعات در مورد سرگرمی 3/54 %
6- خرید 7/50 %
7- اطلاعات مسافرتها 7/45 %
8- ارسال پیام های فردی 6/39 %
9- اطلاعات پزشکی 6/36 %
10-بازی 33%
11-استفاده کنندگان برنامه های مبتذل 5/1 %
جامعه اطلاعاتی:
جامعه ای است که در آن زندگی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به فناوری اطلاعات و ارتباطات وابسته است.
مزایای جامعه اطلاعاتی:
1- غنی سازی ساعات بیکاری افراد جامعه
2- غنی سازی فرهنگ جامعه
3- کاهش فشار بر روی شهرها از طریق قادر سازی افراد بر انجام کارها از راه دور و کار کردن در منزل
4- ایجاد فرصت های تازه برای بالا بردن بهره وری ملی و جو رقابت
5- افزایش اشتغال
6-آموزش مادام العمر
مقدمه :
امروزه اهمیت آموزش و پرورشی که متناسب با نیازهای فرد و جامعه باشد، بیش از همه احساس میشود زیرا دنیایی که با شبکههای اطلاعاتی به هم پیوند خورده متقاضی نیروی کاری است که بفهمد چگونه از فنآوری به عنوان ابزاری برای افرایش بهرهوری و خلاقیت استفاده کند. چنین مهارتی، توانایی استدلال کردن بر مبنای اطلاعاتی است فرایندی که در آن منابع معتبر شناسایی شده و به دیگران انتقال داده میشود افزون برآن کارفرمایان از کارگران انتظار دارند از مهارتهای همکاری و تشریک مساعی کار در گروه و تبادل اطلاعات در شبکه جهانی، یعنی تحلیل مساله از دیدگاه چند رشتهای برخوردار باشند. از آن جا که این شبکهها بینالمللی هستند، کارفرمایان در جستجوی افرادی برمیآیند که ظرفیت تعامل موثر با کسانی را دارا باشند که دارای فرهنگ و زبان متفاوتی هستند و بالاخره کارگران عصر دانش باید منعطف بوده و قادر باشند به همان سرعتی که محیطهای پویای کار تغییر میکند، به موثرترین شکل بیاموزند ناگزیر شهروندان چگونه آموختن را باید فراگیرند. ( برگزیده از مجموعه مقالات همایش آموزش و پرورش، مشکلات و راهحلها، )
فناوری اطلاعات (IT)
فناوری اطلاعات(IT) از دو واژه ی (information) ینعی اطلاعات و(technology) ینعی فناوری ترکیب یافته است.
اطلاعات:
مجموعه حقایق، حوادث، مسائل و موضوعات و ارقام پردازش شده و با معنا می باشند که اشخاص می توانند بر اساس آنها برنامه ریزی کنند.
اطلاعات نباید با داده ها(data) اشتباه شوند زیرا داده ها ، حقایق و ارقام خام و پردازش نشده هستند که برای کاربر تقریبا بی معنا هستند.
فناوری:
دانش یا مهارت یا روش فنی درهربرداری از اطلاعات.
فناوری اطلاعات(IT )
عبارت است از مجموعه تکنیک ها و ابزارهایی که ما را در ضبط، ذخیره سازی، پردازش. بازیابی، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می رساند.
فناوری اطلاعات بر دانش و مهارت استفاده از تکنولوژی های نوین مثل: کامپیوتر- اینترنت و سیستم ارتباط از راه دور به همراه ذخیره سازی ، کاربرد وانتقال اطلاعات تاکید دارد.
ویژگی های فناوری اطلاعات) IT)
1- مواد اولیه ی آن داده ها و اطلاعات می باشد.
2- موتور محرکه ی آن رایانه و شبکه های الکترونیکی است.
3- محصول نهایی آن نادیدنی و لمس نشدنی است.
4- تولید آن و استفاده از آن محدود به موقعیت خاص مکانی و زمانی نیست.
5- محصولات آن تا ثیری بر تخریب زیست محیطی کره ی زمین ندارد.
برای پیاده سازی این تکنولوژی ، فناوری اطلاعات را به پنج بخش می توان تقسیم نمود:
1- بخش سخت افزار: امکانات و منابع جهت پردازش- ذخیره و بازیابی اطلاعات شامل کامپیوتر- دیسکت- CD و....
2- بخش سخت افزار ارتباطی: ساختارهای فنی جامعه به منظور ارتباط میان کامپیوترها و پشتیبانی فنی مثل تلفن- مرکز مخابرات و
شبکه های کامپیوتری .
3- بخش نرم افزار: برنامه های کامپیوتری جهت استفاده و دریافت و پردازش و تولید اطلاعات.
4- نیروی انسانی: افراد شاغل در این تکنولوژی و مصرف کنندگان محصولات این فناوری
5- داده ها و منابع: مواد اولیه و اطلاعات خام هستند که البته باید قابل اعتماد- جدید و دقیق باشند.
تفاوتIT و ICT :
IT به معنای فناوری اطلاعات و ICT به معنای فناوری ارتباطات و اطلاعات می باشد. چنان که مشخص است در IT محوریت با اطلاعات است ولی در ICT بجزئ اطلاعات بر ارتباطات نیز تاکید دارد.
ICT از تلفیق سه حوزه ی اطلاعات، کامپیوتر و ارتباطات پدید آمده است.
یکی از خلاءهای اساسی که در بازار IT ایران وجود دارد، نبود آماری دقیق از حجم و نوع عرضه و تقاضا، و تعاملات و تحولات این بازار است.
به موازات تسری کاربرد کامپیوتر و رشد کاربران در دوره های اخیر مدیران به مرور زمان به فکر استفاده از کامپیوترها در کسب و کار خود به عنوان یک نیاز افتادند
تا دهه 1970 مدیریت IT در راه اندازی واحدهای پردازش داده ها در سازمان خلاصه می شد. هدف اولیه این کار افزایش کارایی و اثر بخشی در سازمانها بود.
بضاعت فناوری در آن سالها کامپیوتر های بزرگ در نسل سوم (مدار مجتمع الکترونیکی با مقیاس بزرگ) و چهارم خلاصه می شد و بنابراین رویکرد غالب این دوره : رویکرد بالا به پایین و برنامه ریزی در افق بلند مدت بود – مطابق نظرات ” مک فارلان“ و ” نولان “ – به کرات دیده شد که واحد پردازش اطلاعات به سبب تمرکز صرف بر روی فناوری ، در ارتباطات با بخشهای دیگر موفق نبوده و به عنوان سازمان مجزایی در سازمانها در نظر گرفته می شد.بنابراین هزینه های گزاف صرف شده در راه توسعه سیستمها به طور مطلوبی پاسخگوی نیاز کسب و کار سازمانها نبوده در بر آوردن انتظارات ناموفق می نمود.
با شروع دهه 70 و تا اواسط دهه 80 با افزایش رقابت در سطح کشورها ، سازمانها بر آن شدند تا اصول و استراتژی های خود را به سمت استفاده از فناوری کامپیوتر ، جهت دهی نمایند. اما از آنجا که این موج با کاهش قیمت کامپیوترهای شخصی ، پایین آمدن هزینه پردازشگرها ، ظهور شبکه های قوی سرویس دهنده / سرویس گیرنده و در نهایت رشد فناوری در دو حوزه الکترونیک و ارتباطات تقویت شد ، فناوری اطلاعات به عنوان گزینه ای جهت تبدیل به مزیت رقابتی پیش روی سازمانها قرار داد.
در این راه ابزار های مفهومی قوی نظیر مدل چهار جوب استراتژیک مک فارلان در1983 ، مدل مراحل رشد نولان در 1979 و نیز روشهای ساختار یافته ای چون عوامل حیاتی موفقیت رکارت در 1979 و یا برنامه ریزی سیستمهای کسب و کار ارائه شده در 1984 توسط شرکت IBM ظهور یافتند. شرکتهای مشاوره ای مدلهای مختلفی در زمینه برنامه ریزی استراتژیک برای سیستمهای اطلاعاتی ، که غالبا دارای مفاهیم مشترک بوده اند دست زده اند
در سال 1985 پورتر و میلار نخستین بار مفاهیم زنجیره ارزش و نیروهای رقابتی پنجگانه را در مدیریت استراتژیک IT توسعه دادند . بررسی ارزشمند دیگر توسط مک فالان در جصوص استفاده از مفاهیم استراتژیهای عمومی ارائه شده توسط پورتر در تعین استراتژی ها و مدیریت IT برای کسب مزیت رقابتی صورت پذیرفت.
در تقسیم بندی که توسط ایرل در سال 1982 کلیه مفاهیم ابزاری های موجود و استرتژیهای گوناگون مرتبط در حزه فناوری اطلاعات در سه رده اصلی جای گرفت.
رده نخست این تقسیم بندی استراتژی سیستم های اطلاعاتی می باشد. مجموعه ای از روشها و تکنیک های جامع که در برنامه ریزی سیستمهای اطلاعاتی مورد استفاده قرار می گیرد.
رده دوم از این طبقه بندی استراتژیهای فناوری اطلاعات است. استراتژی های این بخش ارائه مسیری به منظور ارزیابی استاندارد سازی و نظارت بر معماری فناوری اطلاعات در سازمان می باشد.
برقص گویا هیچ کس تو را نمی بیند .
عاشق شو گویا هیچ کس قلبت را نشکسته
و زندگی کن گویا بهشت اینجاست
4- چگونگه یک سیستم ERP را انتخاب نمائیم
بمنظور پیاده سازی موفق سیستمهای ERP کاربران بایستی نیازها و فرآیندهای بحرانی کسب و کار خود را به خوبی درک نمایند. ندانستن وضعیت کنونی کسب و کار در امورها و عدم آگاهی از نقاط سوق الجیشی موجود در شرکت، هرگونه پیاده سازی را در آینده ای نزدیک به شکست مبدل خواهد ساخت. اشراف به این نکات میتواند در شناخت و تهیه یک Long List از فروشندگان جهت حضور در انتخاب بسته ERP مناسب و درخور سازمان، کمک شایانی کند. لازم بذکر است که، برتری ERPهای پیشنهادی بایستی با آزمودن نرم افزار بر روی صنعت مورد نظر و آن هم با دیدگاه عمودی مشخص گردد.
ضوابط سطح بالای مشروح در زیر، هر کدام شامل تعداد چندصد ضابطه سطح پائین تر میباشند که میبایست بطور همزمان در خلال فرآیند انتخاب ارزیابی گردند:
عملکرد محصول (Product Functionality): ارزیابی پشتیبانی محصول از خصوصیات و عملیات (features and functions) سیستم کنونی.
تکنولوژی محصول(Product Technology) : می بایست تکنولوژی معماری محصول و محیط تکنولوژیکی که محصول میتواند بطور موفقیت آمیز در آن اجرا گردد را معین ساخت. ضوابط فرعی ای شامل معماری محصول، راهبری و قابلیت استفاده نرم افزار، پشتیبانی Platform و بانک اطلاعاتی، پشتیبانی استانداردهای نرم افزارهای کاربردی، پشتیبانی معاهدات و ارتباطات و توانائی یکپارچکی نیز در اینجا قابل اشاره هستند.
بهای محصول (Product Cost): علاوه بر هزینه های ابتدائی مالکیت محصول، بایستی هزینه های بلند مدت شامل بهای تعمیرات و نگهداری، هزینه های ارتقاء، هزینه های پیاده سازی و آموزش و نهایتاً هزینه های پشتیابانی و خدمات نیز به خوبی مورد بررسی و ارزیابی قرارگیرد.
پشتیبانی و خدمات شرکت (Corporate Service and Support): معین نمودن توانمندی فروشندگان در فراهم نمودن خدمات پیاده سازی در سطح جهانی و پشتیبانی مداوم آن.
قابلیت شرکت (Corporate Viability): ارزیابی توان مالی و مدیریتی فروشنده.
استراتژی شرکت (Corporate Strategy): ارزیابی برنامه و استراتژی فروشنده نرم افزار در قالب زمانبدیهای معین در خصوص چگونگی توسعه نرم افزار، فروش و پشتیبانی آن در یک بازار خاص.
اکثر تیم های انتخاب ERP، اهمیت شناسائی عملکرد محصول، تکنولوژی و معیارهای هزینه ها در اتخاذ تصمیم را به خوبی درک میکنند، اما اغلب اوقات، اگر چه اینها تنها معیارهائی هستند که در فرآیند اتخاذ تصمیم ایفای نقش میکنند، متعاقباً نتیجه حاصله شکست در پیاده سازی است.
برای آنکه مشخص شود که Short List از چه فروشندگانی تشکیل گردیده است، صاحبان سیستم جدید می بایستی برای ارزیابی دقیق تر نرم افزار، آنرا در تمامی مراحل سناریوی تدوین شده سازمان قرارداده، توالی و یکپارچگی آن را در فرآیندهای واقعی کسب و کار به اثبات برسانند. بعبارتی ساده تر میبایست عملیات نرم افزار برای اجرای فرآیندهای سازمان شبیه سازی گردد. باید توجه داشت که فقط پس از آنکه Short List مشخص گردید، معیار قیمت به فرآیند تصمیم گیری تزریق خواهد شد. با استفاده از اختلاف قیمتهای موجود بین محصولات، مباحث ارزشمندی در خلال مرحله انتخاب نهائی بوجود می آید که سرانجام منجر به انتخاب یک راه حل نرم افزاری با مناسبترین امکانات و به صرفه ترین قیمت می گردد.
- آنچه که باید پس از برگزیدن ERP انتظار داشت
امروزه ERPهای پیشرو، علاوه بر اینکه کلیه توابع مدیریتی سنتی شرکتها همچون سیستمهای مالی، فروش، تولید، منابع انسانی و ... را پوشش میدهد، شامل راه حل هائی همچون مدیریت داده های تولید (PDM)، سیستم مدیریت انبار (WMS)، سیستم اجرائی تولید (MES) و غیره نیز میباشند. اکنون کارائی ERPها آنچنان افزون گردیده که بتوانند بمنظور پشتیبانی از نیازهای صنایع عمودی همانند صنایع بهداشت و درمان و خودروسازی متناسب گردتد.
اخیراً، توابع محیطی سیستمهای ERP جهت نفوذ در بازارهای همجوار خود همچون مدیریت زنجیره تامین (SCM)، مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM)، سیستم پشتیبان تصمیم (DSS) و تجارت الکترونیک(e-Business) آغاز به رشد نموده و بدین شکلERP را از درونگرائی و درون نگری خارج ساخته است. از جمله وجوه ارزش های افزوده دیگری که در سیستمهای جدید ایجاد شده میتوان، پیکربندی محصول، واحدهای ارائه خدمات در محل (field Service) و خدمات خود گردان (Self Service) اینترنتی را نام برد که امکان دسترسی تعداد بیشتری از کاربران و یا شرکای تجاری را به سیستم فراهم میسازند. نهایتاً ERP میتواند روشی برای مهندسی مجدد فرآیندها (BPR) بوده، از طریق فروریختن دیوارهای بین واحدهای کاری و کاهش فعالیتهای تکراری، باعث افزایش انعطاف پذیری و پاسخگوئی هر چه بیشتر در مجموعه گردد.
خوشبختانه ERP توانسته است درجهت صرف هزینه های سنگین اخذ مجوز استفاده (License) و پیاده سازی درک عمومی مناسبی را ایجاد نماید. کاربران معمولاً بهای مجوز استفاده و هزینه های سالانه نگهداری و تعمیرات که معمولاً بین 12 تا 20 درصد بهای مجوز اصلیERP است را براساس استفاده هر نفر کاربر و یا کاربران همزمان پرداخت مینمایند. محاسبه قیمت ERP براساس ایستگاههای کاری، بنا بر میزان کاربران، تعداد ماژولهای نصب شده، ابعاد و درآمدهای شرکت بشدت تاثیر پذیر است. دامنه قمیتERP بر اساس کاربر، میتواند از $1,000 الی $8,000 متغیر باشد (معمولاً قیمت های بالاتر برای شرکتهای بزرگتر است). امروزه سیستمهای ERP جهت حفظ بقای خود در عرصه رقابت تنگاتنگ تولید کنندگان از یک سو و کاهش تقاضای بازار به علت اشباع از سوی دیگر، با سیر نزولی مداوم در بهاء مواجه هستند. خیلی از فروشندگان پیشنهاد میکنند که خریداران، بجای خرید سنتی مجوز، از روشهای خرید مجوز بر اساس تعداد کاربر در ماه و یا تامین امکانات از بیرون سازمان(Outsourcing) استفاده نمایند. همچنین اعلام بهاء بر اساس قیمت مقطوع، قیمت براساس دفعات نصب و یا برمبنای پیکربندی ERP نیز قابل ارائه بوده و بویژه برای کاهش قیمتها در بازار، بسیار جذاب و پر طرفدار می باشند.
چرخه پیاده سازی به ابعاد شرکت، ساختار سازمانی (شرکتهائی که در یک مقر استقرار دارند و یا در چند مکان، شرکتهائی بین المللی یا داخلی) و نهایتاً ابعاد کاربردی پروژه بستگی داشته، میتواند از چندماه تا سالها به درازا بیانجامد. پیاده سازی ERP عموماً بطور میانگین بین 6 الی 12 ماه زمان نیاز دارد. براساس یک قانون، به ازای هر یک دلار نرم افزار خریداری شده، 3 الی 6 دلار دیگر جهت خرید سخت افزار در صورت عدم وجود هرگونه بستر سخت افزار، یکپارچگی با شرکتهای ثالث، مشاوره و برخی موارد مشابه دیگر صرف میگردد. اگر چه در برخی موارد هزینه های اضافی میتواند به 10 الی 15 دلار به ازای هر یک دلار صرف شده برای خرید نرم افزار برسد. عمده ترین دلایل نادیده گرفتن، اغماض و یا عدم برآورد صحیح هزینه های پیاده سازی ERP و یا تخمین مبالغی کمتر از حد واقعی، نشات گرفته از هزینه هائی همچون، آموزش، یکپارچه سازی و آزمودن برنامه ها، تبدیل و تحلیل داده ها، بازده کارکنان، آشفتگی پیاده سازی مقدماتی و غیره میباشند. مجموعه هزینه های مالکیت (TCO) بسته به اندازه و ابعاد صنعت یا شرکت بصورت درصدی از عایدات شرکت که معمولاً دامنه ای از 1/5 الی 6 درصد دارد، بالغ می گردد (معمولاً درصدهای بیشتر مربوط به شرکتهای کوچکتر میگردد).
خیلی از مشتریان پیاده سازی خود را با واحد حسابداری آغاز مینمایند، اگر چه شروع پیاده سازی با سیستمهای تولید و منابع انسانی نیز محبوبیت خاصی دارند. منافع ERP غالباً از کاستن زمان تحویل در انبارها و سفارشات، افزایش حجم تولید، کاهش هزینه های تهیه وتوزیع و غیره حاصل میگردد. هرچند، اولین بازگشت سرمایه ملموس (ROI) چندین ماه پس از پیاده سازی هویدا میگردد که در بهترین حالت هشت ماه فرض گردیده است.