در این مقاله به بحث پیرامون تعریف تغییر سازمانی و چگونگی مدیریت و رهبری آن میپردازیم، در هر سازمانی تواناییهای بلقوهای وجود دارد که می توان به نحو مطلوبی از آنها در جهت تغییر و ارتقای عملکرد سازمانی بهره برد. موفقیت هر تغییر تا حدود زیادی به مهارتهای مدیریتی کارگزاران تغییر بستگی دارد که فرایندهای تغییر را تسهیل و حمایت میکنند، در ادامه به مراحل و استراتژیهای مدیریتی تغییر و چگونگی برخورد با مقاومت در برابر تغییر خواهیم پرداخت.
در حال حاضر با پیشرفت سریع علم و فن آوری و پیچیده شدن اوضاع سیاسی و محیط اجتماعی لزوم ایجاد و مدیریت تغییر سازمانی اهمیّت ویژه ای یافته است. چنین روند رو به رشد در لزوم تغییر سازمانی نیاز به دانش ومهارت کافی برای بهبود و تکامل سازمانی را تشویق می نماید. مدیران با کسب دانش مانند آگاهی از نظریههای حوزه کسب و کار خود، یادگیری استفاده از فناوریهای نو، توانمندسازی خود در تطبیق و اقتباس مهارتها و استراتژیها و پذیرا بودن تفکر خلاق میتوانند به رهبران تغییر تبدیل شوند. رهبران تغییر از تواناییهای خود و افراد پیرامون خود به خوبی استفاده میکنند. در این مقاله سعی شده است تا با تلفیق جدیدترین عقاید و دیدگاهها در زمینه تغییر سازمانی، الگوی مفید و جامعی را برای بهبود و توسعه سازمانی ارائه نماید.
در ابتدا لازم است واژ? «تغییر» را بشناسیم. تغییر به طور کلی انتقال از وضعیت موجود به وضعیتی دیگر خواه خوشایند و یا ناخوشایند می باشد. پس تغییرات ممکن است مثبت و مطلوب و یا منفی و نامطلوب باشند.
به طور کلی تغییرات به دو شکل کلی به وجود میآیند:
این دسته از تغییرات، تلاشی هدفمند و سنجیده می باشند که توسط مدیران و بنا به نیاز سازمان در جهت ارتقای سطح عملکرد سازمانی به عمل می آیند. هدف از این تلاش تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب می باشد. تفاوت موجود بین این دو وضعیت نشاندهنده وجود مسئله و مشکلی است که باید حل شود و یا فرصت و موقعیتی است که باید از آن بهره برداری نمود. تغییرات برنامهریزیشده عمدتاً منشاء درون سازمانی دارند. بعضی تغییرات برنامه ریزی شده ممکن است به عنوان تغییرات بنیادی (Radical) توصیف شوند. اینها تغییراتی هستند که منجر به بازسازی گستر? سازمان و اجزای آن می شوند. این تغییرات اغلب در پی وقایع مهمی مانند انتصاب مدیر جدید اجرایی، تغییر مالکیت و جابجایی محل جغرافیایی سازمان ایجاد می شوند. گاهی اوقات حتی حیات و بقای سازمان به وقوع این تغییرات بنیادی وابسته می شود.
شکل رایجتری از تغییر برنامه ریزی شده سازمان تغییر افزایشی می باشد. این تغییر از نظر بنیادی اثر کمتری دارد و بیشتر در جهت تکامل طبیعی سازمان می باشد. به عنوان مثال معرفی محصولات، فن آوری و سیستم های جدید را می توان نام برد. در این مقاله عمدتاً تغییرات برنامهریزی شده مورد توجه قرار گرفتهاند .
همانطور که می دانیم سازمان و محیط خارج سازمانی بطور پیوسته در حال تغییر میباشند. گاهی این تغییرات بدون برنامه ریزی قبلی و بصورت خودبخودی به وجود میآیند که عمدتاً منشاء برون سازمانی دارند. این تغییرات ممکن است در جهت منافع سازمانی بوده و به عنوان فرصت تلقی شوند اما برخی اوقات برای سازمان مشکلاتی را ایجاد مینمایند، مانند تغییر در عملکرد رقبا، تغییر قوانین و مقررات دولتی، تغییر سیاست کشورها، و بروز تحولات اقتصادی می باشند.
بطور کلی دو عامل اساسی که سازمان ها را وادار به تغییر می کنند عبارتند از:
سازمانها در هر لحظه دارای کسب و کار مشخصی هستند. بسته به شرایط ممکن است این کسب و کار در گذر زمان دچار تغییر و تحول شود. به عنوان مثال، فروش اینترنتی یکی از الگوهای جدید کسب و کار است که فروشگاهها باید به آن نظر داشته باشند. بنابراین تغییراتی که در حوزه کسب و کار یک سازمان رخ میدهد، میتواند سازمان را دچار تغییر نماید.
هر سازمانی در راستای انجام وظایف خود، از فناوریهای مشخصی استفاده میکند که یکی از مهمترین آنها، فناوری اطلاعات و ارتباطات است. یکی از عواملی که بویژه پس از ظهور فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی پیوسته باعث تغییرات سازمانی شده، ظهور فناوریهای جدید است. ظهور یک فناوری باعث میشود سازمان از جنبههای مختلفی تحت فشار قرار بگیرد که از جمله آنها می توان به بکارگیری فن آوری جدید توسط رقبا و کاراتر بودن فن آوری جدید اشاره نمود.
بکارگیری سبک های مدیریت و رهبری در آماده نگاه داشتن و ترغیب کارکنان برای یادگیری و رشد مستمر و قبول تغییر و همچنین ایجاد شرایط و امکانات مناسب جهت انجام تغییرات سازمانی می باشد. رهبران تغییر کسانی هستند که به آینده فکر میکنند، مقصد را میشناسند، اعتماد به نفس برای ایجاد تغییر در خودشان دارند و همچنین برای کمک یا هدایت دیگران در ایجاد تغییر صبر و بردباری به خرج میدهند.
در اینجا لازم است چند نکته جهت موفقیت در زمینه تغییر برنامه ریزی شده، ارائه گردد:
معمولاً مدیران توجه خود را به مجموعه وسیعی از اجزای سازمانی معطوف می دارند. از جمله مهمترین اهداف تغییر سازمانی عبارتند از:
پیش از آغاز فرایند تغییر، باید حداقل چهار ضابطه زیر را تامین نمود:
کرت لوین (Kurt Lewin) روان شناس مشهور، اظهار می دارد که هر تغییر، یک فرایند سه مرحله ای است که شامل خروج از انجماد، تغییر و انجماد مجدد میباشد.
مدیران و کارگزاران تغییر، استراتژیهای گوناگونی را برای اعمال نفوذ بر افراد و جلب حمایت آنها در تلاش برای ایجاد تغییر به کار می برند. رایجترین استراتژیهای تغییر عبارتند از:
مدیرانی که این استراتژی را بکار می گیرند از قدرت واختیار خود برای مجبورکردن زیردستان به پیروی از دستورالعمل های تغییر استفاده میکنند. این حالت میتواند همراه با پیشنهادهایی برای پاداش و یا تهدید به تنبیه باشد. زیردستان با انجام آنچه که مدیر می خواهد، پاسخ می دهند. ولی، آنچه که در اصل آنها را وادار به چنین کاری میکند، بدست آوردن پاداش و گریز از تنبیه است. این گونه پیروی ازدستورات یک کارگزار تغییر، معمولاً موقتی است و تا زمانی ادامه می یابد که اقتدار رهبر آشکار باشد و یا امکان پاداش دادن یا تنبیه کردن وجود داشته باشد. استراتژی فشار واجبار ممکن است برای مرحله خروج از انجماد یک موقعیت تغییر، مناسب باشد ولی نتاج آن معمولاً طولانی مدت نمی باشند.
مدیرانی که این استراتژی را به کار می برند سعی دارند تا از طریق انتقال اطلاعات ویژه، حمایت علمی و یا بحث منطقی، تغییر را به وجود بیاورند. این یک استراتژی مبتنی بر اطلاعات است که سعی دارد افراد را وادار به پذیرش دستور العمل های تغییر کند. در این استراتژی مدیران با توضیح اهمیت موضوع مورد نظر و شرح فواید آن برای کلیه افراد سازمان سعی میکنند همکاری کلیه کارکنان را جلب نمایند. زمانی که این استراتژی موفقیت آمیز باشد، نتیجه آن نسبت به روش فشار واجبار بیشتر دوام خواهد داشت و بیشتر از آن باعث تغییر داخلی میگردد. در این استراتژی مدیران نیاز ویژهای به داشتن مهارتهای ارتباطی دارند.
مدیرانی که این استراتژی را بکار می برند، افراد دیگر را به صورت فعّال و صمیمانه در برنامه ریزی و تصمیمگیری های کلیدی در مورد هر تغییری که بر آنان اثرگذار خواهد بود، مشارکت می دهند. این استراتژی که استراتژی باز آموزی هنجاری1 نیز نامیده می شود، با استفاده از ارزشها و هنجارهای گروهی وفردی واهداف مشترک سعی در جلب همکاری افراد در برنامه ریزی و اجرای تغییرات دارند. به علت مشارکت و درگیری در امور، این استراتژی تعهدی درونی ودراز مدت برای تغییر در افراد ایجاد می کند.
تعریف رسمی مقاومت درمقابل تغییر، هر رفتار یا واکنشی است که نشان دهند?، عدم تمایل شخص به ایجاد یا حمایت تغییر مورد نظر باشد. چنین مقاومتی همیشه بد نیست. در واقع بهترین کارگزاران تغییر، عقیده دارند که مقاومت در مقابل تغییر نوعی بازخور است که می توان از آن برای تسهیل اهداف تغییر استفاده کرد. آنها اظهار میدارند زمانی که افراد در مقابل تغییر مقاومت میکنند از چیز مهمی دفاع میکنند، چیزی که به نظر میرسد با وقوع تغییر مورد تهدید قرار گیرد.
مقاومت در مقابل تغییر اجتناب ناپذیر است. در مدیریت کارآمد یک سلسله دلایل مشترک مقاومت افراد درمقابل تغییر خلاصه شده است ونحو? پاسخ گویی به آنها را پیشنهاد میکند. مدیران وکارگزاران خوب تغییر، این توصیه ها را درک میکنند. آنها مقاومت در مقابل تغییر را پیش بینی میکنند و بر ای به حداقل رساندن نتایج نامطلوب آن، گامهایی به موقع، برمیدارند.
نوع مقاومت |
پاسخ پیشنهادی |
ترس از ناشناخته ها | اطلاعات و دلگرمی های لازم را ارائه دهید |
فقدان منابع | منابع مورد نیاز را فراهم سازید |
زمانبندی ضعیف | تغییر را به تأخیر اندازید و مترصد فرصت بهتری باشید و منابع حمایتی را فراهم آورید |
احساس عدم نیاز به تغییر | مسایل یا فرصتها را بیان کنید |
تهدید منافع شخصی | افراد مهم را در برنامه ریزی تغییر شرکت دهید |
تفسیرهای متباین | اطلاعات با ارزش را منتشر کنید و مشارکت گروهی را تسهیل نمایید |
هر چه زودتر مقاومت در برابر تغییر شناخته شود و طی فرآیند تغییر به آن پرداخته شود، بهتر است. به محض اینکه مقاومت تشخیص داده شد، کارگزاران تغییر، با انجام مباحثات نفر به نفر، و یا تبیین موضوع به گروهها، افراد را برای درک منطق تغییر، آموزش میدهند وآماده میکنند. این روش زمانی که مقاومت به علت فقدان اطلاعات یا اطلاعات نادرست به وجود آمده باشد، مفید است. اما مشکل اینجاست که فرایند ارتباط و آموزش هنگامی که افراد زیادی را شامل شود ، بسیار وقتگیر است.
مشارکت ودرگیری ذهنی وعاطفی به افرد اجازه می دهد تا در طراحی و اجرای تغییر یاری رسانند، و از طریق تشکیل گروههای کار و کمیته های مربوط به تغییر، خدمت نمایند. این روش وقتی که مدیر یا عامل تغییر، همه اطلاعات مورد نیاز برای طراحی تغییر را نداشته باشد، بسیار مناسب است. اگرچه این فرایند، زمان بسیاری میطلبد، ولی یک مزیت بزرگ دارد وآن این است که افرادی که در طراحی یک تغییر مشارکت میکنند، نسبت به اجرای آن به میزان بسیاری احساس تعهد خواهند داشت.
در مواردی که مقاومت درمقابل تغییر عمدتاً به علت مسایل تطبیق باشد ایجاد تسهیلات و حمایت(Facilitation and Support)، پاسخ مناسبی است. در چنین شرایطی افراد به احتمال قوی برای اجرای تغییر تلاش بسیاری میکنند ولی به علت وجود محدودیتها و مشکلات بیرونی، سرخورده میشوند. یک مدیر خوب با داشتن نقش حمایتی وتلاش برای ایجاد تسهیلات، جهت ادمه تغییر برنامه ریزی شده، می تواند کمک شایانی بکند واین کار با گوش کردن فعال به شکایات و مسایل و ارائه آموزش با روش های جدید و کمک به چیره شدن بر فشارهای عملکردی، عملی است .
روش مذاکره و توافق (Negotiation and Agreement)زمانی که فردی در نتیجه تغییر، آشکارا چیزی را از دست می دهد، بسیار سودمند است. در این روش مدیران با پیش بینی مقاومت از سوی افراد قبل از شروع تغییر از طریق مذاکره با مقاومت کنندگان بلقوه یا بلفعل و ایجاد انگیزه در آنها موانع تغییر را به حداقل ممکن برسانند.
برخی اوقات مقاومت در برابر تغییر را می توان از طریق دستکاری وجلب همکاری نیز مدیریت کرد. در این روش از تلاشهای پنهانی برای تأثیر بر روی افراد استفاده میشود. این کار از طریق ارائه اطلاعاتی که هدفمندانه و به دقت برگزیده شده اند و ساختاربندی آگاهانه وقایع، بطوری که تغییر حداکثر حمایت را دریافت کند، یا از طریق اعطای پاداش به رهبران مقاومت در برابر جلب حمایتشان، امکان پذیر است. چنین روشهایی زمانی که سایر روشها موثر نباشند ویا گران باشند، به کار می روند. ولی زمانی که افراد دریابند که به زیرکی تحت نفوذ قرار گرفته اند این روشها به سادگی مشکلاتی را فراهم می آورند. روش افرطی دیگر، اجبار تلویحی یا تصریحی است که افراد را وادار به پذیرش تغییر می کند.اجبار اغلب زمانی به کار می رود که سرعت در کار موضوع حیاتی باشد یا عامل تغییر،قدرت قابل ملاحظه ای داشته باشد. این روش میتواند سریع باشد و بر مقاومت غلبه کند اگر چه خطر اهانت و آزردن دیگران را نیز در بر دارد. افرادی که این روش در مورد آنها اجرا می شود، ممکن است از مدیر یا عامل تغییر، عصبانی شوند ویا اینکه بدون هیچ احساس تعهد واقعی نسبت به تغییر واجرای آن، به حال خود رها شوند.همانطور که لوین می گوید: "روش اجبار ممکن است به خروج از انجماد کمک کند ولی به انجماد مجدد کمک چندانی نمی کند."
تلاش برای توسعه و ارائه الگوی تغییر سازمانی راهبردی از سوی محققان و علمای مدیریت تابحال ادامه دارد، و محققان این علم مدلهای مختلفی را برای تغییرسازمانی ارائه نموده اند. از این بحث می توان به اهمیّت و لزوم رهبری تغییر پی برد، پیش از فرایند تغییر مدیران آگاه باید با تدبیر وآگاهی خود طرح مناسبی را برای تغییر ترسیم مینمایند و نتایج و عواقب آن را به خوبی پیش بینی میکنند وپس از آن با صبر و بردباری، زیردستان را برای انجام تغییر رهبری و حمایت مینمایند.
در پایان لازم می دانم که خلاصه ای از مهمترین دستاوردهای این مقاله را ارائه نمایم:
یکی از اصول مهم مدیریت زمان اصل 20 - 80 است ، یعنی از %20 زمان برای انجام
%80 کارهایت استفاده کن.دراین موردقبلا صحبت کردم، موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تشخیص کارهای مهم است. در این بخش قصد دارم تا تعدادی از راهکارهای مدیریت زمان را ازیک منبع معتبربه شما معرفی کنم....
امروزه "مدیریت زمان" در علم مدیریت از جایگاه ویژه ای برخوردار است، زیرا با تأسی از راهکارهای "مدیریت زمان" می توان بازدهی سازمان ها را افزایش داد و با بهره گیری مناسب از "زمان" از اتلاف وقت و هزینه های سنگین در سازمان ها پیشگیری نمود. از این رو، مدیریت زمان علم کنترل زمان و استفاده صحیح از آن نیز نامیده می شود. مدیریت زمان بر راهکارهای متعددی استوار است که از این میان می توان به برخی از روش های کنترل زمان و بهره گیری مطلوب از آن اشاره نمود:
1- از هزینه کردن برای صرفه جویی در وقت دریغ نکنید، زیرا بسیاری از کارها را می توانید به کسانی بسپارید که کار را سریع تر و بهتر از شما انجام می دهند.
2- به مدیریت زمان به عنوان مجموعه ای از مهارت و ابزارها نگاه کنید که از آنها برای ساختن یک سازمان کارآمد می توان استفاده نمود.
3- هر قدر در انجام امور ساده، منظم تر و مقرراتی تر باشید، می توانید در انجام امور مهم، طبیعی تر و آزادانه تر عمل نمائید.
4- دانش خود را مستمراً ارتقاء دهید تا به عنوان مدیری شایسته، دیگران را هدایت کنید. از خود پنداشت مثبت داشته باشید و تصور کنید که همه اطرافیانتان به شما به عنوان یک نمونه عالی "مدیریت زمان" نگاه می کنند.
5- خودتان را به صورت یک متخصص در زمینه مدیریت زمان مجسم کنید. خود را به عنوان فردی منظم، کارآمد و مؤثر تصور کنید و آن قدربه این تجسم از خود ادامه دهید تا تحقق یابد.
6- طوری مدیریت کنید که گویی به تمام جنبه های "مدیریت زمان" مسلط هستید.
7- برای این که در کسب عادت های "مدیریت زمان" پیشرفت کنید از شخص دیگری که فوق العاده منظم و مرتب است تقلید نمائید.
8- برای پرورش عادت های مثبت در زمینه "مدیریت زمان"، با قدرت دست به کار شوید و تا زمانی که عادت مورد نظر کاملاً در شما شکل نگرفته است حتی از اشتباهات کوچک خود نیز چشم پوشی نکنید.
9- مدیریت زمان، شما را نه تنها سخت کوش تر می کند، بلکه با استفاده از آن هوشیارتر نیز عمل می نمایید.
10- مدیریت زمان به شما انرژی می بخشد و شور و شوق و رویکرد ذهنی مثبت در شما ایجاد می نماید.
11- از دهه نود به بعد، "زمان" از لحاظ اقتصادی هم ارزش پول تلقی می شود از این رو همواره در پی راهکار هایی باشید که زمان انجام کارها را کاهش دهد.
12- مدام در جستجوی راه های بهتر، سریع تر و مؤثرتر برای رسیدن به نتایج مورد نظر خود در کوتاهترین زمان باشید.
13- مدام در پی یافتن راه هایی باشید که عملکرد شما را کاملاً متحول کند، به صورتی که فعالیت هایتان با اهداف بلند مدت هماهنگی بیشتری پیدا کند.
14- تردید و دودلی یکی از عوامل مهم اتلاف وقت است. به یاد داشته باشید در 80 درصد کارها باید در همان هنگامی که ایده به ذهن تان می رسد، درمورد اجرا یا عدم اجرای آن قاطعانه تصمیم گیری کنید.
15- خود را ملزم کنید که وقت شناس باشید از این رو، هرگز دیگران را منتظر نگذارید.
منبع:
15 نکته کارساز در مورد مدیریت زمان | ![]() |
![]() |
![]() |
نوآوری در مدیریت | |
دوشنبه ، 31 فروردین 1388 ، 07:36 | |
1. به دیگران قول 100% بدهید که کاری را تا تاریخ معینی به اتمام خواهید رساند. قول دادن به دیگران در شما انگیزه ایجاد می کند.
v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);}
|
کلید واژگان: گردشگری الکترونیک, e-tourism, تجارت الکترونیک, سرویس های الکترونیک,ET
مقدمه:
توسعه فناوری اطلاعات بر حوزه های مختلف کسب و کار و زندگی جاری بشر امروزی اثر داشته است و زمینه تحول, تسریع و تسهیل امور را با ایجاد بسترهای یکپارچه فراهم آورده است. در این میان صنعت گردشگری به عنوان یکی از کسب و کارهای سودآور و مهم دنیا در سال های اخیر تجربه ها و تحولات جدیدی را مشاهده کرده است و با تغییراتی چشمگیر سعی کرده است تا گام های بزرگی برای تطبیق خود با فناوری های نوین بردارد. این انطباق پذیری بر حوزه های مهم این صنعت از جمله زیرساخت ها, فناوری ها, متدها و کارکردها اثرگذار بوده است و باعث افزایش رضایت کاربران نهایی یا همان گردشگران شده است.
واژه ای به نام گردشگری الکترونیکی چند سالی است که در کشور ما به گوش می رسد و این واژه در سایر نقاط جهان حدود 15 سال است با نام e-tourism برای خود جا باز کرده. گردشگری خود یکی از بزرگ ترین صنعت های دنیاست که برای برخی کشورها به عنوان بزرگترین منبع درآمد و یک ثروت ملی به شمار می آید و این امر باعث شده تا تقریبا تمام کشورهای دارای این صنعت به مقوله الکترونیکی کردن آن نیز توجه خاصی داشته باشند.
نقش فناوری اطلاعات در توسعه این صنعت از دو جنبه قابل بررسی است: یکی به کارگیری فناوری اطلاعات در اطلاع رسانی و ارایه خدمات گردشگری که به معنای استفاده همه جانبه از پتانسیل های صنعت فناوری اطلاعات جهت توسعه زیر ساخت های صنعت گردشگری است و دیگری گردشگری مجازی که به معنای الکترونیکی شدن منابع گردشگری موجود و یا حتی فضاهای ساختگی است.
تاریخچه
پیامدهای بالقوه توسعه گردشگری الکترونیک فعالیت گردشگری از سال 1950 میلادی دچار تحولات عظیمی شد که برخی آن را “انقلاب گردشگری” نام نهاده اند.این تحول منجر به بلوغ و ظهور “گردشگری انبوه” شده و در آینده نزدیک به “گردشگری کیفی” تبدیل خواهد شد.
در حال حاضر گردشگری، فعالیتی قدرتمند و حرفهای بزرگ در سطح جهان است. به نحوی که ابتدا قبل از نفت،آنگاه همردیف آن و سپس بالاتر از آن قرار گرفته است. در سال 1992 از هر 15 نفر شاغل در جهان، 1 نفر در بخش گردشگری فعال بودهاند. و کل شاغلین این بخش در همان سال 130 میلیون نفر بوده است. در حال حاضر(دسامبر سال 2003 میلادی) میزان 10 درصد از شاغلان دنیا در مشاغل وابسته به بخش گردشگری فعالیت دارند. تعداد گردشگران در جهان در سال 1996 برابر 592 میلیون نفر و درآمد حاصله برابر 423 میلیارد دلار بوده است. میزان درآمد فعالیت گردشگری از سال 1950 تا 1992، 132 برابر شده و برآورد شده است که در سال 2005 بیش از 157 میلیون نفر در این بخش شاغل باشند. از سال 1990 تا 2005 حدود 40 میلیون شغل در این بخش ایجاد میشود. و از سال 2000 تا 2005 هر ساله 750 میلیون نفر به گردشگری خواهند پرداخت.
درآمد گردشگری در سال 2005 حدود 6/6 درصد از درآمد ناخالص جهان خواهد بود. میزان درآمد صاحبان دفاتر خدمات مسافرتی، هتلداران و شرکتهای هواپیمائی حدود 800 میلیارد دلار و میزان درآمد برای صنایع و اشخاص شاغل در این بخش (مستقیم و غیر مستقیم) در حدود 550 میلیارد دلار برآورد شده است. حجم مبادلات گردشگری بینالمللی بیش از 20 درصد از کل مبادلات بینالمللی است. براساس پیشبینی “سازمان جهانی جهانگردی” در سال 2010 در حدود 1 میلیارد و 18 میلیون نفر به گردشگری خواهند پرداخت و درآمد ناشی از گردشگری بینالمللی در همان سال به 5/1 تریلیون دلار خواهد رسید. این ارقام تا سال 2020 سالانه 6/1 میلیارد نفر گردشگر و درآمد سالانهای بیش از 2 تریلیون دلار خواهد رسید. که در حدود 7/4 برابر درآمد گردشگری در سال 1996 است. در مواردی کارشناسان اقتصاد منطقهای، گردشگری را بعنوان تنها عامل استقرار منابع و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته پنداشتهاند. اهمیت فناوری اطلاعات بین سالهای 1995 تا 1998 میلادی تولیدات ناشی از فناوری اطلاعات 8 درصد از کل تولید ناخالص ملی ایالات متحده را تشکیل داده که به میزان 35 درصد از رشد واقعی اقتصاد ملی آن کشور نیز بوده است.
در ایالت ویرجینیا 8/76 درصد از شهروندان از خانه یا محل کار خود به اینترنت دسترسی دارند. 38 درصد از آنها از اینترنت و پست الکترونیک بطور روزانه استفاده می کنند که نشان دهنده عمومیت یافتن اینترنت است. تعداد پایگاهها در اینترنت از 111 پایگاه در سال 1977 به 10 هزار پایگاه در سال 1987 رسید.این تعداد در سال 2002 به بیش از 2 میلیون پایگاه رسید.تعداد کاربران اینترنت نیز از 407 میلیون نفر در سپتامبر سال 2001 به 840 میلیون نفر در سپتامبر 2002 نفر در 218 کشور رسید.پیش بینی میشود تا سال 2005 این رقم به حدود 2 میلیارد نفر و تا سال 2020 به بیش از 80 درصد جمعیت روی کره زمین برسد.
چالش های صنعت بانکداری برای امن سازی دیتا سنترها
داده از مهم ترین مولفه های عملیات هر سازمانی محسوب می شود. مرکز داده ها مکانی است که در آن داده ها نگهداری می شود. به دلیل اهمیت داده ها، مرکز داده ها باید از استانداردهای بالایی تبعیت کند تا بتواند در دسترس بودن داده، محرمانگی داده، صحت داده و عملکرد صحیح و پایدار سیستم هایی که این داده ها در آن میزبانی شده است را تضمین نماید.
دو نوع مرکز داده IDC وEDC وجود دارد. مشتریان IDC کاربران اینترنتی هستند. هر نوع کاربر در اینترنت از کاربران خانگی تا کاربران سطح Enterprise می توانند از مشتریان IDC باشند و داده های خود را در IDC نگهداری کنند تا صحت و در دسترس بودن داده های آنها تضمین شود. EDC معمولا متعلق به یک سازمان می باشد که داده های خود را در آن نگهداری می کند. مثال بارز EDC ها مراکز داده مربوط به بانک هاست که اطلاعات حساب بانکی مشتریان خود را در آن نگهداری می کنند.
سرقت اطلاعات مالی و هویتی مشتریان بانکی یکی از بزرگترین اهداف افراد و گروه های تبهکار را در دنیای سایبر تشکیل می دهد. افزایش حملات هکری در طی سال های اخیر ضرورت تلاش برای ایمن سازی پایگاه های داده را بیش از پیش با اهمیت کرده است.
هر چند که متاسفانه علی رغم تبلیغات و آموزش های بسیار هنوز هم زمینه های رخنه و نفوذ به مراکز اطلاعاتی بانک ها از سوی خود کاربران و مشتریان فراهم می شود اما به هر صورت مساله امن سازی دیتاسنتر ها و مراکز داده های بانکی امری حیاتی است که البته نیاز به سرمایه گذاری های فراوان در شاخه های نرم افزاری, سخت افزاری و فرهنگی و آموزشی دارد.
نکته دیگر افزایش کارکردهای اجتماعی و شبکه ای در دنیای وب و اینترنت است. این امر هم تامین امنیت دیتاسنترها را به مساله ای بسیار مهم تبدیل کرده است زیرا هکرهای زیادی هستند که به سرقت اطلاعات شبکه های اجتماعی مجازی و سوءاستفاده از آنها علاقه نشان می دهند و آنها را برای دسترسی به حساب های بانکی کاربران یا حتی خرید و فروش و کسب درآمد مورد استفاده قرار می دهند. متخصصان معتقدند تامین امنیت دیتاسنترها را دیگر نباید یک صرف هزینه کلان و ضروری دانست، بلکه این کار یک سرمایه گذاری مناسب برای کنترل یکی از شاخص های مهم ریسک در بانکداری است که با اعتبار سازمان رابطه مستقیم دارد.
بررسی ها نشان می دهد بیش از نیمی از شرکت های تجاری تامین امنیت دیتاسنترهای خود را یک اولویت بسیار مهم و درجه اول می دانند. اما در کنار این اولویت ها، مسائل مهم دیگری هم برای آنها مطرح است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد. یکی از این اولویت های مدیریت اطلاعات ناهمگن و نامتجانسی است که باید برای بصری سازی آنها در وب اقدام کرد. مدیریت پلتفرم های ذخیره سازی اطلاعات نیز چالش جدی دیگری است که عدم استفاده از ابزار مدیریت یکپارچه و بی توجهی به سودآوری آن را تشدید می کند. یک مشکل مهم دیگر هم آن است که برخی شرکت ها بدون آنکه درک درستی از میزان تقاضای کاربران وب داشته باشند، دست به ظرفیت سازی برای ذخیره اطلاعات و خرید ابزار ذخیره سازی اطلاعات می زننند. این در حالی است که برای این کار برنامه ریزی دقیق ضروری است.
اما نکته مهم در حوزه امنیت دیتا سنترها نگاه غلط شرکت ها به مقوله امنیت است. به همین دلیل تا زمانی که مدیران این شرکت ها فاقد نگاه استراتژیک بوده و به بهانه کاهش هزینه های ضروری و صرفه جویی ، صرف بودجه در حوزه امنیت را به حداقل می رسانند، مشکلات امنیتی حل نخواهد شد. مدیران شرکت ها باید صرف بودجه در حوزه فناوری اطلاعات به ویژه مراکز داده را یک سرمایه گذاری بدانند و نه هزینه کردن. با این رویکرد و. تغییر این نگرش به طور قطع زمینه ارتقای سطح امنیت در دنیای دیتاسنترها فراهم خواهد شد.
اگر مجموعه مقالات <الفبای مدیریت فناوری اطلاعات> را تاکنون دنبال کرده باشید، لابد با بعضی از جنبههای مختلف این شاخه از علم مدیریت آشنایی پیداکردهاید. این دانش تلفیقی از تکنیکهای مدیریتی و اصول و مبانی پیادهسازی و توسعه فناوری اطلاعات در یک سازمان است. اصطلاحاتی مثل TCO، ROI،BPR ، Outsourcing و (KM (1 از جمله موارد مهمی هستند که باید هر مدیر فناوری اطلاعات درباره آنها بداند. در دو قسمت قبلی این مقاله گفتیم که تعریف یک <مدیر فناوری اطلاعات> چیست و برای اینکه بتوان به یک مدیر خوب برای اداره کردن فناوری اطلاعات (در یک سازمان) تبدیل شد به چه مهارتهای عمومی و تخصصی نیاز است. در بخش آخر این مقاله مسوولیتهای اصلی یک CIO را بررسی میکنیم. |
|
مسوولیتهای اصلی CIO کدامند؟ |
فعالان عرصه اقتصاد و کسانی که به ماندگاری جاودانه در این عرصه می اندیشند، به خوبی می دانند که اکسیژن تنفس در دنیای تجارت اصل مشتری مداری است و درک این سخن که «همیشه حق با مشتری است » را سرلوحه برنامه های خویش می دانند.
حضور مشتری در یک واحد اقتصادی علاوه بر آنکه سود مالی به دنبال دارد، شیپور بیدار باش همیشگی است تا بتوانیم چون سربازانی آماده در عرصه رقابت به نبرد بپردازیم.
در این میان آنچه مهم است خود «مشتری مداری» نیست، بلکه ویژگی ها و پرامترهایی است که باید وجود داشته باشد تا مشتری مداری محقق شود. آنچه در سطور زیر می آید بیشتر تجربیاتی کاربردی است که در این عرصه کسب شده و به عنوان عوامل به وجود آورنده و رشد دهنده « مشتری مداری» می تواند مورد توجه قرار گیرد. در واقع پاسخی است به این پرسش که « مشتری چه می خواهد؟ » یقینا هر کسی که پاسخی منطقی و کاملتر برای این پرسش داشته باشد او بهتر خواهد توانست خود را مزین به اصل « مشتری مداری» کرده باشد.
لذا به دور از پیچیدگی های زبان علمی، تجربیاتی که می تواند ما را در این راستا یاری دهد به شرح زیر بیان می گردد:
1- اولیت خواسته مشتری «احترام» است. مشتری به عنوان یک شخص و یک انسان، دارای هویتی مستقل و شخصیتی مدنی است که همیشه دوست دارد این هویت و شخصیت پاس داشته شود و از یک دیدگاه محترمانه به وی نگریسته شود. در برخورد اول با مشتری باید با متانت هر چه تمامتر و با نشاطی برخاسته از علاقه از وی استقبال کرد، با این کار هم «شخصیت انسانی» او را پاس داشته ایم و هم نوع پاسخ مشتری به رفتارهای خود را ترسیم کرده و به او قبولانده ایم. مشتری که با برخوردی مشتاقانه و محترمانه رو به رو شود، در صدد پاسخی مشتاقانه و محترمانه برخواهد آمد. از این رو فضایی به وجود خواهیم آورد که در آن مشتری احساس «بیگانگی » نخواهد کرد.
2- مشتری در نگاه اول خود ظاهر « آراسته ، مرتب، منظم و تمیز» کارکنان و محلی که در آن وارد می شود را می سنجد و هر چقدر این ظاهر آراسته تر باشد، تشویش های درونی مشتری کمتر و کمتر می شود و جای خود را به آرامش و احساس رضایت خواهد داد.
3- وجود کالاهای « مورد نیاز» مشتری در واحد خدماتی می تواند اطمینان وی را به آن واحد افزون کند. وقتی مشتری را به خاطر نداشتن کالایی از خود دور می کنیم، یقینا برگشت او را به سوی خود با تردید جدی مواجه کرده ایم. مشتری در فضایی رفت و آمد خواهد داشت که آرامش فکری او را به هم نریزد و یقینا صداقت مدیران و کارکنان و تلاش آنها برای حفظ این آرامش فکری، او را در مراجعات بعدی جدی تر خواهد کرد. تا آنجایی که امکان دارد باید درخواست های مشتریان خود پاسخ «بله» داشته باشیم.
4- برای مشتری « کیفیت خدمات» مهمترین عامل مراجعه به یک واحد خدماتی است. مدیرانی موفق هستند که این کیفیت را برای مشتریان خود «تضمین» کنند. مشتری شاید بتواند برخورد تند کارمندان را تحمل کند، شاید بتواند اتلاف زمان را نادیده بگیرد، اما یقینا نمی تواند از « کیفیت کار» بسادگی بگذرد. او حتی حاضر است بهای بیشتری بپردازد، مشروط بر اینکه « کیفیت» خدمات ارائه شده را برایش تضمین کنند.
5- برای مشتری « قیمت» و « بهای» خدمات ارائه شده مهم است. مشتری قبل از اینکه به موسسه شما بیاید، یقینا به چند موسسه دیگر سر زده است و کما بیش از وضعیت « نرخ » های بازار آگاه شده است. او ضمن اینکه « کیفیت» کار را مدنظر دارد، مایل است که « بهای » کیفیت ارائه شده مناسب بوده و با وضعیت مالی وی سازگار باشد.
6- مشتری انتظار دارد در حداقل « زمان» خدمات ارائه شده به وی صورت گیرد و از طولانی شدن زمان هراس دارد. بخصوص مشتریانی که از مسیرهای طولانی تری مراجعه کنند. و بناچار برگشت آن مسیر را باید بپذیرند. از این رو ایجاد یک « چرخه کاری » مناسب که در آن بتوان از « اتلاف وقت » جلوگیری کرد خواسته درونی مشتریان است. در این چرخه دو اصل « سرعت » و « دقت» انجام کار و توالی خدمات مهم است. مدیران واحدهای خدماتی برای آنکه بتوانند مشتریان را راضی نگه دارند، باید به ایجاد این چرخه همت گمارند و از کارکنانی استفاده کنند که مفهوم « زمان» را بخوبی درک کنند.
7- دستیابی مشتریان به رده های بالاتر می تواند مشتری را برای مراجعات بعدی مصمم تر کند. وقتی در مشتری این اعتماد را به وجود بیاوریم که در صورت لزوم می تواند رده های بالای مدیریت موسسه را براحتی ملاقات کند و حرف های خودرا با آنها در میان بگذارد، یقینا حضور او را در موسسه خود « تثبیت » کرده ایم.
8- ایجاد تحول و تنوع در محیط کاری بر اساس « پیشنهاد» مشتریان، آنها را در همکاری با موسسه ترغیب کرده و با این کار آنها خودرا جزیی از موسسه خواهند پنداشت. مدیرانی که دیدگاه مشتریان- حتی مشتریان ناراضی- را با اهمیت هر چه بیشتر پیگیری و مطالعه می کنند و سعی به اجرا در آوردن آنها دارند، از جمله مدیران موفقی هستند که راه پیشرفت و نفوذ در دل مشتریان را یافته اند.
9- رضایت همکاران عامل اصلی برای « رضایت مشتریان» است. هر گاه در یک موسسه کارمندان از میزان رفاه و دستمزد خویش ناراضی باشند، بدون شک همان میزان نارضایتی را به مشتریان انتقال خواهند داد. مدیران باید سعی کنند به «رضایت» کارکنان همان قدر اهمیت بدهند که به « رضایت مشتریان» اهمیت می دهند هیچ موسسه ای بدون « کارمندان راضی» نمی تواند قدم به وادی « رضایتمندی مشتریان» بگذارد.
10- به طور کلی می توان گفت ایجاد «روح اعتماد» و « صداقت» در محیط کار از پارامترهای استوار « مشتری مداری» است و باید به این نکته ایمان بیاوریم که « حیات اقتصادی ما به رضایت مشتریان ما وابسته است و بدون حضور مشتری ما هم نخواهیم بود».
در دنیای امروز که هر روز شکل تازه ای از ارتباطات اقتصادی به وجود میآید و افراد و شرکتها و مؤسسات با یکدیگر در ارتباط میباشند و تغییرات مالی آنها بر یکدیگر تأثیر دارد و روز به روز این فعالیتها پیچیدهتر میشود این عوامل باعث می شود که نقش حسابداری به عنوان فراهم کنندگان اطلاعات مالی با استفاده از استانداردهای حسابداری برای استفاده کنندگان بیشتر مشخص گردد. نیاز روز افزون موسسات و سازمانها به اطلاعات صحیح و بهنگام جهت بکارگیری در فرآیند تصمیم گیری مدیران، مقولهای اجتناب ناپذیر است. در این راستا سیستم اطلاعات مدیریت منبع اصلی ارائه اطلاعات بشمار میآید. سیستم اطلاعات حسابداری به عنوان مهمترین زیر مجموعه این سیستم، اطلاعات مالی متنوعی را در اختیار استفاده کنندگان این نوع اطلاعات، خصوصا " مدیران هر سازمان" قرار می دهد. به طور کلی اطلاعات حسابداری بایستی از ویژگیهای خاصی برخوردار باشد تا در فرآیند تصمیم گیری مورد استفاده قرار گیرد. ویژگیهای کیفی این گونه اطلاعات نظیر مربوط بودن، و قابلیت اتکاء از جمله خصیصههایی است که بر میزان بکار گیری اطلاعات بهموقع (بهنگام) تأثیر می گذارد. در این مفاله مختصری در مورد تعاریف حسابداری و تاریخچه و انواع مختلف حسابداری و اهمیت آن بحث شده است.
توضیح :
این مقاله در سال 1386 به هسته های علمی دانشگاه پیام نور پاکدشت ارائه شده است.
1- مقدمه
حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که با فراهم کردن اطلاعات لازم کمک می کند تا سرمایه گذارها، اعتبار دهندگان، مدیران و دولت نسبت به مسائل اقتصادی بهتر بتوانند تصمیم بگیرند. برای مثال اگر شخصی بخواهد در شرکتی سرمایه گذاری کند، تمایل دارد که وضعیت مالی آن شرکت و یا نتایج عملیات آن شرکت را در طی سالهای قبل بداند. موضوعاتی که بصورت گزارش های مالی توسط حسابداران تهیه می شود. حسابداری به منظور جوابگویی به نیازهای انسان بوجود آمده است به همین دلیل با گذشت زمان و به موازات گسترش فعالیتهای اقتصادی و افزایش پیچیدگی آن، هدفها و روشهای حسابداری برای جوابگویی به نیازهای اطلاعاتی، توسعه یافته است چرا که اشخاص، شرکتها و دولت برای تصمیم گیری در مورد توزیع مناسب منابع مالی نیاز به اطلاعاتی قابل اتکا دارند که این اطلاعات را به یاری حسابداری میتوان بدست آورد. از سوی دیگر انجام سرمایه گذاری یکی از مواد ضروری و اساسی در فرایند رشد و توسعه اقتصادی کشور است و سرمایه گذاران نیز از بعد عرضه سرمایه، تا حد امکان سعی دارند منابع مالی خود را به سوئی سوق دهند که کمترین ریسک و بیشترین بازده را داشته باشد. یعنی بدنبال برآورد ریسک سرمایه گذاری خواهند بود. این در حالی است که یکی از مبانی اساسی برای محاسبه ریسک بازار شرکتها، استفاده از اطلاعات تولید شده توسط سیستم حسابداری است.
2- تعاریف و کلیات
حسابداری یک سیستم است که در آن فرایند جمع آوری، طبقه بندی، ثبت، خلاصه کردن اطلاعات و تهیه گزارش های مالی و صورتهای حسابداری در شکل ها و مدل های خاص انجام میگیرد تا افراد ذینفع درون سازمانی مثل مدیران و یا برون سازمانی مثل بانکها، دولت و ... بتوانند از این اطلاعات استفاده کنند. حسابداری به عنوان یک نظام پردازش اطلاعات، دادههای خام مالی را دریافت نموده آنها را به نظم در میآورد. محصول نهایی نظام حسابداری گزارش ها و صورت های مالی است که مبنای تصمیم گیری اشخاص ذینفع (مدیران، سرمایه گذاران، دولت و ... ) قرار میگیرد.
3- تاریخچه حسابداری
شاید زمانی که لوکاپا چولی در سال 1494 میلادی پایه های اصلی حسابداری را در اروپا بنا میکرد حتی گمان نمیکرد که روزی حسابداری تا این حد پیشرفت کند. اگر بخواهیم حسابداری و تاریخچه آن را بررسی کنیم باید به سالها پیش از لوکاپا چولی برگردیم. خوارزمی، دانشمند معروف ایرانی، برای اولین بار درباره مفهوم صفر، شیوه نگارش نشانهای اعداد و شمارش دهدهی در رساله " جبر و مقابله " توضیحاتی را داد و جالب است بدانید سیستم دهدهی کنونی در واقع ترجمه این رساله است که بوسیله لئونارد فیبوناچی در ایتالیا انجام گرفت و از آن طریق عالمگیر شد.
میتوان گفت که پیشرفت حسابداری در اواخر قرون وسطی مدیون سوداگران است به همین دلیل سیستمهای حسابداری به تدریج پیشرفت کرد و جایگزین سیستمهای قدیمیتر شد. البته نقش رشد اقتصادی را نمی توان نادیده گرفت.
لوکاپاچولی در قرن 15 میلادی رساله ای نوشت و فصلی از این رساله را به حسابداری اختصاص داد و برای نخستین بار سیستم حسابداری دو طرفه را توصیف و دفاتر اصلی حسابداری را تشریح کرد.
جای تذکر است که محمدبن محمد ابوالوفای بوزجانی در قرن دهم میلادی یعنی پنج قرن قبل از لوکاپاچولی رساله ای به نام ضروریات علم حسابداری برای کاتبان و کاسبان نوشت که راهنمای خوبی در حساب عملی بود. اما متأسفانه پژوهشی درباره این کتاب صورت نگرفت.
در طول دو قرن بعدی تنها یک پیشرفت عمده در حسابداری دوبل اتفاق افتاد و آن تفکیک اموال شخص حاکم از حسابهای دولتی و تفکیک اموال شخصی تاجر از حسابهای تجارتخانه توسط سیمون استوین ریاضی دان هلندی بود (فرض تفکیک شخصیت) در نتیجه حساب سرمایه در سیستم حسابداری دوبل ایجاد شد.
با توجه به پیشرفتهای انجام شده از نظر اقتصادی و اجتماعی عناصر اصلی سیستم حسابداری دوبل همچنان بدون تغییر باقی مانده است. دلیل بقای این سیستم در این فاصله طولانی، سادگی اصول، انعطاف پذیری و قابلیت آن در ثبت، انتقال و گزارش اطلاعات متنوع در قالب صورتهای قابل اعتماد و مفهوم است.
البته پیشرفتهائی از نظر روشها و شیوه های حسابداری صورت گرفته است و شاخه هایی در حسابداری پدید آمده است اما تمام آنها مبتنی بر سیستم دوبل یا دو طرفه است.
4- انواع حسابداری
مهمترین شاخه های حسابداری عبارتند از حسابداری صنعتی، حسابداری مالی، حسابرسی، حسابداری دولتی و حسابداری مدیریت.
4-1- حسابداری صنعتی
این حسابداری که بتدریج و پس از انقلاب صنعتی روی داد در جهت نیاز به دانستن بهای تمام شده محصولات تولیدی بود. در این نوع از حسابداری هدف اصلی سیستم دانستن بهای تمام شده یک واحد از نظر تمامی عوامل هزینه میباشد. همزمان و همراه با تکامل ابزارها و شیوه های تولید، در سده های بعد، روشها و شیوههای هزینهیابی پیشرفتهای ابداع و بکار گرفته شد که هزینه عملیات را بدرستی شناسایی نماید.
حسابداری صنعتی امروزه ثمره این فرایند شتاب آمیز تکاملی است که اصولا" همان هدف اندازه گیری و گزارش بهای تمام شده محصولات، خدمات و فعالیتها را دنبال میکند.
4-2- حسابداری مالی
این نوع از حسابداری را می توان حسابداری گزارش نیز نامید. زیرا هدف اصلی در این نوع از حسابداری، تهیه صورتهای مالی اساسی میباشد که مورد نیاز استفاده کنندگان از این صورتهای مالی است. شاید بتوان گفت که دلیل اصلی پیدایش این نوع حسابداری، اصل تفکیک شخصیت میباشد. این اصل امکان مشارکت صاحبان سرمایه ای را که به تجارت نمی پرداختند ممکن ساخت و به این شکل باعث رشد و توسعه بنگاه های تجاری شد. این نوع از مشارکت باعث پیدایش سهام و بازار بورس شد. البته دلیل اصلی ایجاد بازار بورس را می توان، افزایش شمار شرکتهای سهامی دانست.
یکی دیگر از موضوعات اصلی که در این دوران تأثیر اساسی بر رشته حسابداری گذاشت برقراری مالیات بر درآمد بود. این نوع از مالیات که در اغلب کشور های صنعتی اروپا وسیله ای برای تأمین عدالت اقتصادی است از اوایل قرن نوزدهم ایجاد و به تدریج جزئی از نظام مالیاتی کشورها شد. تعیین مالیات بر درآمد مستلزم شناخت دقیق سود خالص بود و لازمه این شناخت نگهداری حسابها و دفاتر منظم و تهیه صورتهای مالی که میزان سود را به درستی نشان دهد. به این ترتیب دولتها به صورت یکی از اصلی ترین استفاده کنندگان از صورتهای مالی مؤسسات درآمدند.
دیگر استفاده کنندگان از این صورتهای مالی عبارتند از بانکها، اعتبار دهندگان، بستانکاران بلند مدت و کوتاه مدت، فروشندگان، مشتریان، کارکنان، سرمایهگذاران بالقوه، کارگزاران بازار سرمایه، جامعه و مدیریت مؤسسه.
4-3- حسابداری دولتی
اندیشه کنترل عمومی بر هزینه های دولت از اواخر قرن نوزدهم میلادی به بعد پدید آمد و دولتهای برخی از کشور های اروپایی مکلف شدند که درآمدها و هزینه های سالانه خود را پیش بینی و به تصویب مجلس نمایندگان برسانند و بدین ترتیب، تنظیم و تدوین بودجه دولت متداول گردید پیدایش و رواج سیستم بودجه، سیستم حسابداری متناسبی را طلب می کرد که این جریان به پیدایش حسابداری دولتی به صورت رشتهای متمایز انجامید.
4-4- حسابداری مدیریت
در اواخر قرن نوزدهم مدیریت علمی به عنوان رشتهای خاص توسط فردریک تیلور مطرح گردید. مدیریت علمی بطور بسیار خلاصه، روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور یافتن مناسبترین راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقیق و کامل از آنچه میگذرد و نتایجی که بر اثر هرگونه تغییر حاصل میشود تأکید دارد. این نوع از مدیریت نیاز زیادی به اطلاعاتی از قبیل بهای تمام شده محصولات و خدمات، مقدار تولید، هزینه اجزاء مختلف تولید، قیمت فروش محصولات و خدمات و ظرفیت منابع مختلف نظیر ظرفیت تولیدی ماشین آلات و تجزیه و تحلیل این اطلاعات داشت. این جریان، نیاز به اطلاعات و بخصوص اطلاعات مالی را فزونی بخشید. افزایش استفاده مدیران از اطلاعات مالی موجب شد که روشهای هزینه یابی تولیدات، خدمات و فعالیتها بهبود و توسعه یابد و اطلاعات مفصل تری از جنبه های مختلف مالی فعالیتها فراهم آید.
بدین ترتیب، حسابداری مدیریت به عنوان رشتهای خاص در اوایل قرن حاضر شکل گرفت.
4-5- حسابداری منابع انسانی
یکی از مباحث جدید در دانش حسابداری، نگرش نوین به منابع انسانی به عنوان یکی از موثرترین عوامل مولد در ایجاد درآمد موسسات است. در این مبحث، ارزش اقتصادی منابع انسانی به مثابه دارایی با اهمیت موسسه تلقی و امکان ارایه آن در صورتهای مالی مطرح می گردد.
4-5-1- تعریف حسابداری منابع انسانی
حسابداری منابع انسانی عبارت است از شناسایی و ارزیابی منابع انسانی موسسه و گزارشگری به اشخاص ذینفع. در این تعریف سه بخش اساسی پیرامون منابع انسانی وجود دارد:
- شناسایی: تشخیص کمیت و کیفیت آن و تهیه آمار مناسب.
- ارزیابی: اندازه گیری ارزش اقتصادی و تعیین میزان مالی آن.
- گزارشگری: تنظیم و ارایه گزارشهای مالی مناسب در مورد آن.
5- حسابداری در ایران
حسابداری در ایران امروز، با تعریف ها، مفاهیم و بازتاب عملکرد گستردهاش، جایگاه مناسبی در نظام مالی و اقتصادی یافته است. بازتاب این امر را می توان در توجه خاص مدیران به حسابداری و استفاده از اطلاعات مالی در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای استراتژیک موسسهها و شرکتهای تحت نظارتشان مشاهده کرد. در سطح کلان نیز شاهد اعتماد و اتکای نظام مالی کشور به رسیدگیهای حسابرسان، بررسی اسناد و مدارک فعالیتهای مالی به وسیله آنان و قضاوت نهایی ایشان هستیم که در قالب گزارش حسابرسی منتشر می شود.
نخستین انتشارات مستقیم به حسابداری و حسابرسی در ایران بخشنامه 13/11/1314 میباشد که برای بار اول از اصطلاحاتی از قبیل بیلان ( ترازنامه ) – بدهکار و بستانکار صحبت می شد که خود مقدمهای برقوانین مالیاتی سالهای بعد بود.
همچنین در سال 1322 قانون مالیات بر در آمد تدوین شد. با وجود اینکه این قانون هرگز به مورد اجرا گذاشته نشد ولی اصطلاحاتی از قبیل هزینه و درآمد در آن به کار رفته بود. حسابداری به روش جدید در ایران بیشتر به مؤسسات خارجی که در ایران مشغول به کار بودند، موسوم شد. این مؤسسات عبارت بودند از شرکت سابق نفت – بانک شاهی و سایر مؤسسات و بانکهای خارجی. سپس نیز در بانک ملی ایران و سایر بانکهای ایران رواج یافت.
انجمن حسابداران خبره که در سال 1353 بوجود آمده بود، در آذرماه 1350 لایحه تأسیس شرکتهای سهامی حسابرسی به تصویب کمیسیون های مجلسین رسید. این شرکت در حال حاضر عملیات حسابرسی کلیات مؤسسات دولتی مستقل و نیمه مستقل (سازمان های دولتی به غیر از وزارت خانه ها و شرکتها ) مؤسساتی که از دولت کمک مالی دریافت میکنند را عهدهدار میباشد.
6- ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری برای استفاده کنندگان برون سازمانی
اطلاعات حسابداری که به تصمیم گیرندگان برون سازمانی ارایه میشود در قالب گزارشها و صورتهای مالی است که شامل صورتحساب سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد است که به علت نقش نداشتن استفادهکنندگان در تهیه این گزارشها، مجامع دولتی و موسسات علمی و حرفهای حسابداری، واحدهای گزارشگر را به رعایت اصول و استانداردها موظف می کنند تا استفاده کنندگان با اعتماد کامل، این نوع اطلاعات و گزارشها را برای تصمیم گیری مورد استفاده قرار دهند. همچنین این گزارشها و اطلاعات باید از ویژگیهای کیفی خاصی برخوردار باشند تا برای تصمیمگیری، مفید و قابل استفاده باشند.
7- ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری برای استفاده کنندگان درون سازمانی
- مربوط بودن: مربوط بودن یکی از ویژگیهای مهم اطلاعات حسابداری است. کلیه اطلاعاتی را که در تصمیم گیری نسبت به یک مساله موثر واقع شود، اطلاعات مربوط مینامند. بنابراین، مربوط بودن را میتوان در قالب تأثیر اطلاعات حسابداری بر تصمیمهای استفاده کنندگان در مورد ارزیابی نتایج رویدادهای گذشته و پیش بینی آثار رویدادهای فعلی یا آتی و یا اصلاح انتظارات آنان بیان کرد. اگر چه این ویژگی در تهیه گزارشهای برون سازمانی و درون سازمانی اهمیت زیادی دارد، اما اهمیت آن در بررسیهای درون سازمانی بیشتر است.
- به موقع بودن: به موقع بودن یعنی این که اطلاعات حسابداری در زمان مناسب در دسترس استفاده کنندگان قرار گیرد زیرا بسیاری از انواع اطلاعات به ویژه اطلاعات مالی، با گذشت زمان به سرعت ارزش و فایده خود را از دست میدهند. ویژگی به موقع بودن اطلاعات، در مورد گزارشهای درون سازمانی به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا اینگونه اطلاعات، اغلب برای کنترل و اعمال نظارت بر عملیات روزانه به کار میرود.
- اهمیت: اهمیت به این مفهوم به کار میرود که اطلاعات حسابداری باید به صورت خلاصه از انبوه اطلاعات، استخراج و ارایه گردد به نحوی که برای استفاده کنندگان معنا داشته باشد. اگر اطلاعات بیش از حد متعارف ارایه شود اطلاعات مرتبط با تصمیم گیری، در میان انبوه اطلاعات گم خواهد شد و استفاده کنندگان نخواهد توانست تصمیم گیری صحیحی انجام دهند. به عبارت دیگر همان گونه که اطلاعات کم موجب می گردد که پیشبینی و تصمیمگیری صحیحی انجام نگردد اطلاعات با جزییات زیاد و غیر مهم نیز، تصمیمگیری را مشکل خواهد کرد. بنابراین اهمیت محدودیت گزینش اطلاعات قابل افشا را ایجاد میکند.
- قابل مقایسه بودن: قابل مقایسه بودن به این معناست که اطلاعات تهیه شده در یک شرکت یا شرکتهای متفاوت بر اساس اصول، روشهای حسابداری، طبقهبندی، نحوه افشای حقایق و چارچوب مشابه ارایه شود تا خصوصیات مشابه آنها، مقایسه آنها را امکانپذیر سازد.
- صحیح بودن: صحیح بودن به معنای ارایه واقعیتها در قالب کمیتهای قابل اندازه گیری با دقت کافی است. برای اینکار لازم است حسابداران بدانند چه چیزی را اندازهگیری می کنند که نشاندهنده موضوع مورد سنجش و اندازه گیری است.
8- حسابرسی و مدیریت بنگاه اقتصادی
حسابداری یک فعالیت اجتماعی – حرفه ای است که شامل منابع انسانی و غیر انسانی میگردد و بین منابع انسانی و غیر انسانی واکنشهای متقابلی وجود دارد و فرهنگ جامعه بر منابع انسانی تأثیر گذار است.
با وجود اینکه حرفه حسابداری کمتر جنبه فرهنگی دارد ولی بدلیل وابستگی آن به جنبههای انسانی و واکنشهای متقابل آن، فرهنگ بر حسابداری تأثیر گذار شده است.
یکی از مهمترین تفاوتها در اعمال حسابداری در بین کشورها، تفاوتهای فرهنگی است. محتوای گزارشها عموما" بستگی به تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگ منطقه دارد و بدین دلیل است که در بعضی کشورها گزارش های مالی، سرمایهگذار را مدنظر دارد و در بعضی از کشورها و مناطق، طلبکاران یا اداره کنندگان دولتی را. از آنجائی که ارزش کار در ارتباط با فرهنگ تعیین میشود لذا تلقی مفاهیم زیر از پارامتر های مهم در تعیین ارزش محسوب میگردند.
- فردگرائی در مقابل جامعه یا جمع گرائی
- فاصله طبقاتی زیاد در مقابل کاهش فاصله طبقاتی
- مردگرائی در مقابل زنگرائی یا انسان گرائی
- اصالت سرمایه در مقابل اصالت معنویت یا اصالت کار
- پنهان کاری در مقابل آشکار سازی
ارزشهای جوامع نیز از لحاظ بعد زمانی با یکدیگر متفاوتند. بعضی از جوامع بر گذشته و برخی دیگر بر حال و آینده تکیه دارند. برخی ممالک مانند آمریکا بر " من " تکیه دارد ولی ژاپن بر " ما " تکیه دارد. برخی بر فرد و سرمایه و برخی دیگر جامعه و کار اصالت میدهند. این فرهنگها گزارشهای مالی متفاوت، نوع رسیدگیهای متفاوت و کنترلهای متفاوتی را نیز طلب میکنند و اصل افشاء در هر کدام تفسیر خاص خود را دارد.
نظریهها و رویههای حسابداری و حسابرسی با توجه به ساختار اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه و هدفهای تعیین شده برای حرفه حسابداری بنا شده است. هدفهای حسابداری و حسابرسی نیز بر انگیخته از اوضاع حاکم بر محیط حسابداری و حسابرسی است و محیط حسابداری و حسابرسی به عنوان یک سیستم فرعی از سیستم کل اقتصاد به گونهای است که همواره با واحد های اقتصادی، اعتبار دهندگان و حرفه حسابداری در تعامل است.
لذا تعیین هدفهای حسابداری و حسابرسی و گزارش های مالی تضاد منافع این سه گروه را در بر خواهد داشت و با توجه به اینکه مدیریت واحد های اقتصادی از عمده ترین تصمیم گیرندگان اقتصادی هستند پس خود نیز جز اصلی ترین استفاده کنندگان گزارش های مالی محسوب میشوند.
یکی از فرضیات حسابداری " تفکیک شخصیت است " که همواره بایستی بین صاحبان واحدهای اقتصادی و شخصیت مستقل واحدهای اقتصادی تمایز قایل شد. زیرا صاحبان واحد اقتصادی شکلی از بستانکاران هستند که در واحد اقتصادی دارای منافعند و در این راه مالکان باید بدانند که مدیر نیستند و مدیران هم باید بدانند که مالک واحد اقتصادی نیستند. رشد سریع و بیامان نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان حسابرسان را پذیرش مسئولیت بیشتری در مقابل جامعه دعوت میکند و اعتبار اطلاعات به درجه درستی و صحت آنها وابستگی شدید خواهد داشت.
محیط کنترلی ترکیبی از موارد زیر است:
- طرز تفکر مدیریت و چگونگی اجرایی کردن آن
- نمودار سازمان
- نحوه مدیریت منابع انسانی
- پیش بینی مالی و بودجه ای
- حسابرسی داخلی
به عبارت دیگر، کنترل فرایندی است از سیاستها و روشهایی که برای کسب اطمینان نسبی از دستیابی به هدفهای سازمانی ایجاد میگردد. به طور کلی میتوان گفت که هدف اساسی در ایجاد و رسالت واحدهای حسابرسی داخلی کمک به مدیریت واحد اقتصادی در اداره کردن امور شرکت به بهترین وجه است. لذا رسیدگی حسابرسان داخلی اغلب حسابرسی عملیاتی است زیرا هدف آنان تعیین تأثیر رویهها و روش های موجود بر کارائی عملیات واحد اقتصادی است. نتیجه پایانی کار آنان نیز تهیه گزارش مبتنی بر پیشنهادهای بهبود نحوه انجام عملیات به مدیریت است که خود مؤید اهداف فوق است.
دامنه کار حسابرسان داخلی محدود به فعالیتها و رویدادهای مالی واحد اقتصادی نمیشود بلکه بررسی و ارزیابی تأثیر سیستم کنترلهای داخلی حسابداری و اداری را نیز شامل میگردد. به همین دلیل است که حسابرسان داخلی می توانند به عنوان بازوی توانمند مدیریت در اداره و کنترل کیفیت و کارائی واحد های اقتصادی از جنبه های مادی (سود آوری) و معنوی (نیروی انسانی) محسوب شوند. گرچه ارزش اقتصادی حسابرسی داخلی مانند سایر منابع ، به ظرفیت مدیران برای استفاده از توان بالقوه این ابزار کارآمد و ارزشمند در جهت نیل به اهداف سازمان وابسته است ولی نباید فراموش کرد که حسابرسی داخلی خود نیز به عنوان بخشی از کار گروهی سازمانی تلقی می شود نه به عنوان یک شغل متمایز و مجزا از وظایف حسابدار. زیرا حسابرسی داخلی آمیخته ای از فرایند کنترل و برنامه ریزی در سیستم اطلاعات مدیریت است که محصول فعالیت آن اطمینان از سودآوری و تداوم فعالیتهای اقتصادی و تأمین امنیت شغلی برای کارکنان و در نهایت تشخیص حدود کارائی مدیران و کوششهای مستمر آنان است. معذالک استقلال، شایستگی و داشتن مهارت و توانائی حسابرسان داخلی در صورتی که جایگاه شغلی و گرایش دهی آن مدنظر و مورد استفاده بهینه قرار گیرد میتواند به عنوان یک منبع اقتصادی دارای منافع آتی فراوانی باشد.
مراجع
حسابرسی و مدیریت و تاریخچه حسابداری نوشته ل . ساعی
بینش حسابداری –دکتر محمد حسن اردبیلی
ویژگیهای اطلاعات حسابداری- دکتر محمد رضا طاهری
سایت انجمن علمی حسابداری
سایت تخصصی حسابداری دانشگاه
صفحات برگزیده اینترنتی در مورد حسابداری
http://www.kcc.hawall.edu
http://www.quia.com
http://www.accountingeducation.com/links
http://www.account2.com
http://www.ui.ac.ir
http://www.caso.com
http://www.cpajournal.com
http://www.electronicaccountant.com